کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



در دنیای در حال تحول امروز، کامیابی، از آن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای

 

مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازند. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند )بزرگی،1387).

عکس مرتبط با منابع انسانی

 

یکی از چالش های پیش روی جوامع مختلف، دانش آموختگانی هستند که توانایی های فردی و مهارتهای لازم را برای راه اندازی کسب و کار مناسب ندارند. این امر آماده سازی فارغ التحصیلان را از طریق توسعه فرهنگ کارآفرینی در آنان ضروری می سازد. ایجاد نگرش کارآفرینانه در افراد شرط لازم برای بروز رفتار کارآفرینانه از سوی آنان است (مرادی،1386).

 

        واژه کارآفرینی از کلمه فرانسویenter prender  به معنای متعهد شدن، نشأت گرفته است. بنا به تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود، مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند(احمد پور داریانی،1380).

 

هر چند اصطلاح کارآفرینی برای نخستین بار توسط کانیلتون(حدود،1700 میلادی) تعریف شده است، پس از تغییرات فراوان سرانجام مک کللند(1961) به نحوی مشخص و گسترده به ارائه نظریه و تبیین رابطه ی بین ویژگی های فردی با رشد و توسعه ی اقتصادی در زمینه های شغلی پرداخت و به این نتیجه رسید که پیشرفت به یک گروه یا مذهب خاص اختصاص ندارد و با رشد و توسعه ی برخی از ویژگی ها در افراد می توان رشد و توسعه ی اقتصادی را در جوامع مختلف و افراد مختلف فراهم کرد(به نقل از، سرمدی، محمودی و عبدالله زاده،1388).

 

بیان مسئله                                          

 

علاوه بر دوره های آموزشی خاص، می توان توصیه ها و روشهای تربیتی مشخصی را به والدین و خانواده ها ارائه داد تا برخی از صفات و ویژگیها مانند استقلال و اتکای به خود را در کودکانشان پرورش دهند. در برخی از تحقیقات نشان داده شده است که استقلال و احساس مسئولیت افراد در قبال کارهایی که انجام می دهند بستگی به نگرش آزاد منشانه یا مستبدانه ی والدینشان دارد. مثلاً شواهد نشان می دهد که والدین دمکرات، قاطع و اطمینان بخش به احتمال زیاد فرزندانی خواهند داشت که دارای اعتماد به نفس، عزت نفس زیاد، استقلال زیاد و احساس مسئولیت هستند (باچمن، 1970، باچمن، اومالی و جانستون 1978؛ روزنبرگ، 1965، به نقل از،مهدیان،1385).

 

دوک و لگت(1998) نیز با ارائه مدلی مبتنی بر پژوهش، دو نوع باور هوشی جوهری یا ذاتی، و باور افزایشی را مطرح کرده اند. افرادی که باور هوشی جوهری دارند معتقدند که صفات شخصی آنها از قبیل هوش ثابت و تغییرناپذیر است. این افراد معتقدند که توانایی آنها ذاتی، فطری و خدادادی است. در مقابل افرادی که باورهای هوشی افزایشی دارند، معتقدند که هوش یک جوهر ثابت و  غیر قابل تغییر نیست، بلکه از طریق تلاش و تجربه می توان آن را افزایش داد. این افراد معتقدند که توانایی های شخصی آنها انعطاف پذیر و افزاینده است (دوک و لگت،1998؛ گرالینسکی، 1999؛ هیمن و دوک، 1988؛ هونگ و چو،1997، رودل و اسکراو،1995). همچنین سوالی که اغلب در رابطه با کارآفرینان مطرح می شود اینست که آیا کارآفرینان متولد می شوند یا پرورش می یابند؟آلن جکوب ویتز (به نقل از کوهن،1980)، مطرح کرده است که کارآفرینان متولد می شوند، نه اینکه پرورش پیدا می کنند.

 

 جکوب ویتز از طریق مصاحبه با بیش از 500 کارآفرین در طی یک دوره 3 ساله مشاهده کرد که کارآفرینان عموماً دارای ویژگیهای شخصیتی معینی هستند (کوهن،1980).

 

از این رو پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا بین باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه پیشرفت با توانایی کارآفرینی رابطه معناداری وجود دارد؟

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

  امروزه همگان دریافته اند که جوامعی که بیشتر به فکر متکی بوده اند تا به منابع زیرزمینی در بلند مدت موفق تر و سرافرازتر بوده اند. منابع زیرزمینی در کشوهای جهان سوم علی رغم مزیت های آن، از جمله موانع  توسعه نیافتگی محسوب شده است. در صورتی که عدم وجود این منابع در بعضی از کشورها باعث شده است تا آنها با استفاده از نیروی فکر، خلاقیت و ابتکار و یا در یک کلمه کارآفرینی از جمله کشورهای پیشرو در جهان کنونی شوند. خصوصاً عصر حاضر عصر دانایی و خلاقیت و عصر تلفیق اندیشه ها و ابتکارات می باشد و توجه به کارآفرینی در توسعه و پیشرفت کشورها بسیار اهمیت دارند. (قاسمی افشار،1391).

 

  از نظر شاین  (1994)، کارآفرینان واقعی مشاغل جدید را بیشتر به دلایل نوآوری و خلاقیت شروع می کنند تا به دلایل اقتصادی. در همین راستا، برخی از تحقیقات نشان می دهد که کارآفرینان به دلایلی غیر اقتصادی عمل می کنند. مثلاً، سولومون  (1989؛ به نقل از فاریس ،1994) در یک بررسی 150 کارآفرین را مورد بررسی قرار داد و دریافت که تصمیم به تأسیس و برپایی مشاغل جدید، صرفاً به دلایل اقتصادی نبوده و تصمیم به سود و زیان اقتصادی، انگیزه و محرک اولیه رفتار کارآفرینی نبوده است. با توجه به این اثرهای عمده که کارآفرینان در رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی جامعه دارند، ضرورت ایجاب می کند که تحقیقاتی در جهت شناسایی کارآفرینان صورت گیرد، تا امکانات لازم در اختیار آنها قرار گیرد و حمایتهای ضروری از آنها به عمل آید. این تحقیق نخستین گامها را در جهت شناساسی کارآفرینان بالقوه برمی دارد و به دلیل کمبود انجام پژوهش در رابطه با کارآفرینی از منظر روانشناختی در دانشگاه، ضرورت و اهمیت این پژوهش دو چندان می شود و می تواند پایه و اساسی برای پژوهشهای بعدی در این حوزه باشد. ثانیاً، تحقیق در مورد افراد کارآفرین از منظر یک متغیر وابسته یا ملاک حائز اهمیت است، یعنی اینکه رفتار کارآفرینی تحت تأثیر چه متغیرهایی قرار می گیرد یا با چه خصوصیت و ویژگیهایی همبسته است. یکی از راههایی که اغلب در رابطه با بحث کارآفرینی در حوزه روانشناسی دنبال می شود، کوشش در ترسیم یک نیمرخ از ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان و اندازه­گیری این ویژگیهاست. البته گاهی نیز به بررسی تفاوت ویژگیهای روانشناختی بین کارآفرینان و غیرکارآفرینان پرداخته می شود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه بیش از نیمی از جامعه حدود 70 میلیونی کشورمان را جوانان تشکیل می دهند که مهمترین و شاید اولین دغدغه ذهنی آنها، خانواده هایشان و حتی سیاست گذاران جامعه « اشتغال» این افراد جویای کار است، آگاهی مدیریت اجرایی و اقتصادی جامعه از ویژگیهای کارآفرینان می تواند به شناسایی کارآفرینان بالقوه و هدایت آنها در جهت استفاده از تواناییهای بالقوه شان شود و شرایط را برای کارآفرینی و اشتغال فراهم آورد(به نقل از، کبری،1382).

 

از این رو پرداختن به مقوله ی کار آفرینی بخصوص در میان دانشجویان از اهمیت برخوردار است تا با کمک نتایج پژوهش هایی از این قبیل شرایط برای اشتغال دانشجویان در رشته های مختلف فراهم گردد.

 

اهداف پژوهش

 

هدف کلی

 

  • تبیین رابطه باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه پیشرفت با کارآفرینی دانشجویان

 

اهداف جزئی

 

    • تبیین رابطه باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت با کارآفرینی به تفکیک جنسیت دانشجویان.

 

    • پیشبینی کارآفرینی بر مبنای باور های هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت دانشجویان.

 

  • پیش بینی کارآفرینی بر مبنای باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت به تفکیک جنسیت.

 

 سوال های پژوهش

 

    • آیا باور هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت قدرت پیش بینی معنی داری برای کارآفرینی دارند؟

 

  • آیا باور هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت به تفکیک جنسیت قدرت پیش بینی معنی داری برای کارآفرینی دارند؟

 

فرضیه های تحقیق

 

فرضیه ی اصلی

 

  • بین باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت با کارآفرینی رابطه ی معنادار وجود دارد.

 

فرضیه فرعی

 

  • بین باور هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت با کارآفرینی به تفکیک جنسیت رابطه ی معناداروجود دارد.

 

تعاریف نظری و عملیاتی

 

الف)تعاریف نظری

 

باور های هوشی

 

باورهای هوشی نظام های معنایی هستند که به رفتارهای فرد جهت می دهند و پیش بینی رفتار او را برای دیگران ممکن می سازند. به عبارت دیگر باورهای هوشی زیربنای قضاوت فرد در باره ی خود، دنیا و افرادی که در آن زندگی می کنند، است(دویک و لاگیت،1988، به نقل از، حجازی، عبدلوند و امام وردی،1382).

 

عزت نفس

 

پرکاربرد ترین تعریف از عزت نفس تعریفی است که روزنبرگ(1965) ارائه کرده است، که عزت نفس را نگرش مطلوب و نامطلوب فرد نسبت به خود تعریف کرده است(به نقل از، شکرکن و همکاران،1388).

 

انگیزه پیشرفت

 

انگیزه پیشرفت عبارت از نیروی انجام دادن خوب کارها نسبت به استانداردهای عالی(هرمنس،1970، به نقل از سیف،1383).

 

 کارآفرینی

 

ب)تعاریف عملیاتی

 

باورهای هوشی

 

منظور از باورهای هوشی در این پژوهش نمره ایست که آزمودنی از پاسخ گویی به پرسشنامه 14سوالی بابایی(1377) بدست می آورد.

 

عزت نفس

 

منظور از عزت نفس در این پژوهش نمره ایست که آزمودنی از پاسخ گویی به پرسشنامه 10سوالی روزنبرگ(1990)، ترجمه گنجی(1373) بدست می آورد.

 

انگیزه پیشرفت

 

منظور از انگیزه پیشرفت در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از پاسخگویی به پرسشنامه 29سوالی انگیزه پیشرفت ﻫﺮﻣﻨﺲ(1970) بدست می آورد.

 

کار آفرینی:منظور از کارآفرینی در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به پرسشنامه 20 سوالی کارآفرینی هومن(1381) بدست می آورد.

 

در این فصل پس از بیان مبانی نظری تحقیق در مورد متغیرهای مورد نظر (کارآفرینی، عزت نفس، انگیزه پیشرفت و باورهای هوشی)، به گزارش پیشینه تحقیق در داخل و خارج و جمع بندی پرداخته شده است.

 

مبانی نظری پژوهش

 

مبانی نظری بخشی از پژوهش می باشد که تاریخچه، مفاهیم و نظریه های مربوط به هر متغیر را مورد بررسی قرار می دهد.

 

الف)مبانی نظری کارآفرینی

 

کارآفرینی اولین متغیری است که در پژوهش حاضر مبانی نظری آن را مورد یررسی قرار داده ایم.

 

مفاهیم کارآفرینی

 

    اقتصاددانان، نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند. ژوزف شومپیتر کارآفرین را نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی می داند و می­گوید: «نقش کارآفرین نوآوری است.» از دیدگاه وی ارائه کالای جدید، ارائه روشی جدید در فرآیند تولید، گشایش بازاری تازه، یافتن منابع جدید و ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت و … از فعالیت کارآفرینان است.

 

    موریز میچل (1999)، نظریه روانشناسی توسعه اقتصادی را مطرح نمود، معتقد است که عامل عقب ماندگی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه مربوط به عدم درک خلاقیت فردی است. بنابر عقیده ایشان با یک برنامه صحیح تعلیم و تربیت می توان روحیه کاری لازم را در جوامع تقویت نمود، به گونه ای که شرایط لازم برای صنعتی شدن جوامع فراهم آید(پور داریانی،1390).

 

    کارلند و دنسرو (2000) اهم ویژگی هایی را که در مورد کارآفرینان مورد بررسی واقع و تأیید شده بودند، جمع آوری نمودند که اهم آن ها عبارتند از:

 

    • نیاز به توفیق

 

    • تمایل به مخاطره پذیری

 

    • نیاز به استقلال

 

    • برخورداری از مرکز کنترل درونی

 

  • خلاقیت(به نقل از پور داریانی،1390).

 

مکاتب کارآفرینی

 

در مورد کارآفرینی سه مکتب فکری وجود دارد که عبارتند از:

 

الف- مکتب انسانی

 

ب- مکتب محیطی

 

ج- مکتب ریسکی (مخاطره ای)

 

    در ادامه به توضیح هر یک پرداخته می شود.

 

    الف- مکتب انسانی: از دیدگاه مکتب انسانی کارآفرینی همانند بخشی از صفات رهبری است. این مکتب صفات خاصی را برای کارآفرینان موفق برمی شمارد.

 

جدول 1-2:بعضی ویژگی های رفتاری (صفات مشخصه) کارآفرینان (منبع: موریس،1999)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ویژگی های رفتاری گرایشات
موفقیت نیاز بالا به موفقیت شخصی
کنترل نیاز کم به کنترل، فعالیت خود تنظیمی، باور فوق العاده به توانایی خود در کنترل نتایج زندگی
استقلال نیاز بالا به استقلال و خودمختاری
ریسک پذیری ریسک پذیری متوسط (ریسک حساب شده بکار می برند)
تحمل ابهام تحمل ابهام زیاد، عدم اطمینان زیاد
عزت نفس (احترام به خود) عزت نفس بالا
پاداش ها در جستجوی فعالیت هایی است که احتمال پاداش شخصی در آن ها زیاد است.
انطباق پذیری معمولاً انطباق پذیر نیستند.

 

 

 

    ب- مکتب محیطی: این تفکر کارآفرینی، مجموعه ای از عوامل پیچیده محیطی را در تعیین تعداد و نوع کارآفرینان موفق دخیل می داند. این عوامل شامل مؤسسات و نهادها، ارزش های اجتماعی، فرآیندهای سیاسی و فرصت های اقتصادی است که اگر در یک محیط با یکدیگر ترکیب شوند موجب شکل گیری مؤسسات کارآفرین می گردند.

 

    ج- مکتب ریسکی (مخاطره ای): جدیدترین مکتب در زمینه تفکر کارآفرینی می باشد که تا اندازه ای پیچیده تر از سایر مکاتب کارآفرینی است. این نگرش بیان می دارد که صفات مشخصۀ فردی و حمایت محیطی ضروری هستند، اما شرط کافی برای کارآفرینی نیستند. بر اساس 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  این نگرش، اگر افرادی که دارای انگیزه بالا هستند، در یک محیط مطلوب قرار بگیرند، تضمین کننده کارآفرینی نخواهند بود، بلکه آن ها باید یک فرصت ریسکی را شناسایی نمایند و منابع و حمایت محیطی لازم برای بهره­برداری از آن ها را نیز بیابند. برای کارآفرین بودن، انتخاب درست فرصت مخاطره آمیز در زمان و مکان مناسب و سپس طراحی شغل متناسب با آن ضروری است(پور داریانی،1390).

 

 دیدگاه های مختلف نسبت به کارآفرینی

 

 الف- دیدگاه اقتصاددانان نسبت به کارآفرینی

 

    کارآفرینی و کارآفرین، اولین بار توسط اقتصاددانان مورد توجه قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خود تشریح نموده اند.

 

    رابینز در حدود سال 1998، بین زمین داران، دستمزد بگیران و کارآفرینان تمایز قایل شد. او به سه عنصر اصلی در خصوص فعالیت کارآفرینان اشاره نمود. اول آنکه آنها در یک محیط همراه با عدم قطعیت فعالیت می کنند. دوم اینکه آن ها در صورت نداشتن توانایی زیاد برای فعالیت اقتصادی، با فساد و تباهی خاصی روبرو می شوند و سوم اینکه آنها سرمایه اولیه را خودشان فراهم می آورند.

 

    «کارآفرین عاملی است که تمام ابزار تولید را ترکیب می کند و مسئولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه ای را که به کار می گیرد، ارزش دستمردها، بهره و اجاره ای که می پردازد و همچنین سود حاصل را بر عهده می گیرد.».

 

    کارآفرین مورد نظر وی عموماً و نه لزوماً، سرمایه را به طور فردی فراهم می کند و یا قرض می گیرد. وی برای کامیاب شدن باید از واسطه گری، پشتکار و دانش پیرامون جهان و کسب و کار برخوردار بوده و باید از هنر مدیریت بهره مند باشد.

 

    جدایی مالکیت بنگاه و مدیریت سبب شد تا مطالعه کارآفرین به گونه ای متمایز از نقش صاحب سرمایه و مالک صورت گیرد. در اوایل سده بیستم، آرتور استون دوینگ «مؤسس یا توسعه دهنده» را فردی می دانست که فکرها را به کسب و کاری سودآور تبدیل می نمود. وی، ویژگی هایی همچون قدرت تخیل، ابتکار و واسطه گری را برای مؤسس قایل بود و معتقد بود که هیچ کسب و کاری بدون مؤسس ایجاد نمی شود.

 

    وی نقش مدیران و افرادی که کسب و کار ایجاد می کنند را از مفهوم کارآفرین جدا نمود. از دیدگاه وی، هر کدام از فعالیت های زیر کارآفرینی است:

 

    • ارائه کالایی جدید

 

    • ارائه روشی جدید در فرآیند تولید

 

    • گشایش بازاری تازه

 

  • یافتن منابع جدید و هر گونه تشکیلات جدید در صنعت.

 

ب- دیدگاه محققین علوم رفتاری نسبت به کارآفرینی

 

    از اواسط قرن بیستم، روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان علوم رفتاری با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگی ها و الگوهای رفتاری کارآفرینان، به بررسی و تحقیق در خصوص کارآفرینان پرداختند.

 

    لندی(2003) معتقد بود که کارآفرین، وظیفه تعیین نوع کسب و کار مورد نظر را بر عهده داشته و یا آن را می پذیرد. همچنین، تصمیم گیری در خصوص ماهیت کالا و خدمات، اندازه مؤسسه و مشتری های مورد نظر نیز بر عهدۀ کارآفرین است. پس از این مرحله، مسئولیت بر عهده مدیریت است. البته نقش کارآفرین پایان نمی پذیرد، بلکه دائماً باید هوشیار باشد تا با توجه به تغییر شرایط بازار و ایجاد فرصت های جدید، تصمیمات جدید را اتخاذ نماید.

 

    به عقیده مک کله لند (1976)، مدیر نوآوری که مسئولیت تصمیم گیری را بر عهده دارد، به اندازه مدیر یک شرکت کارآفرین است. از نظر او، فرد کارآفرین کسی است که یک شرکت (یا واحد اقتصادی) را سازماندهی می کند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش می دهد. وی همچنین ویژگی های کارآفرین را داشتن نیاز به توفیق بالا و مخاطره پذیری معرفی نمود (به نقل از صمد آقایی، 1388).

 

 ایجاد: تأسیس یک واحد تجاری جدید

 

 مدیریت عمومی: جهت گیری مدیریتی یک فعالیت تجاری یا تخصیص منابع به آن

 

 نوآوری: بهره برداری تجاری از کالا، فرآیند، بازار، مواد اولیه یا سازمان جدید

 

 مخاطره پذیری: قبول مخاطره ناشی از زیان یا شکست بالقوه یک واحد تجاری که به طور غیر متعارفی زیاد می باشد.

 

 نیت عملکرد: نیت و قصد تحقق و دستیابی به سطوح بالای رشد و سود در یک واحد تجاری (به نقل از صمد آقایی، 1387).

 

 

ج- دیدگاه دانشمندان مدیریت نسبت به کارآفرینی

 

    اگر چه از اوایل دهه 1970 برخی محققین به تشریح کارآفرینی در درون سازمان ها پرداختند، اما تا اوایل دهه 1980 این موضوع به طور جدی مورد توجه قرار نگرفت. اندیشمندان مدیریت ضمن انتخاب رویکرد فرآیندی، به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمان های موجود پرداختند که در ادامه به بررسی نظریات برخی از آن ها پرداخته می شود.

 

    کالینز و موره (1970)، کارآفرینی را شخصی می دانند که نمی تواند اختیار قبول کند و درصدد فرار از زیر بار آن است. به علاوه، آن ها بین کارآفرینی نوآور و کارآفرینی اداری تفاوت قائل شدند. از نظر آن ها، کارآفرین نوآور کسی است که کسب و کاری را آغاز می کند و کارآفرین اداری کسی است که از نردبان سلسله مراتب سازمان بالا می رود. به عقیده سادلر (2000)، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند.

 

یکی دیگر از صاحب نظران دراکر است. به طور کلی، وجه اشتراک تمامی تعریف های ارائه شده از سوی دراکر را می توان در موارد زیر جمع بندی نمود:

 

    کارآفرینان در واقع ارزش ها را تغییر می دهند و ماهیت آن ها را دچار تحول می نمایند.

 

کارآفرینان یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه مخاطره پذیرند.

 

    کارآفرینان برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارند، اما هیچگاه سرمایه گذار نیستند. آن ها مخاطره می پذیرند، البته مخاطره ای که لازمه هر فعالیت اقتصادی است. کسانی که بتوانند به درستی تصمیم گیری نمایند، می توانند کارآفرین باشند و مانند کارآفرینان رفتار نمایند.

 

    کارآفرین، تغییر را مقوله ای بهنجار وسالم می انگارد. او همواره به دنبال تغییر است و به آن پاسخ می دهد و فرصت ها را شناسایی می کند.

 

    کارآفرین یک رفتار است و نه یک صفت خاص در شخصیت افراد(به نقل از، پورداریانی،1390).

 

    نهایتاً، مانیر (1990) به رابطه کارآفرین و مدیر اشاره دارد و معتقد است که رفتار کارآفرینی با تأسیس سازمان یا شرکت به پایان می رسد و کارآفرین طی مراحل رشد، بلوغ و افول شرکت، نقش هایی دیگر می پذیرد و یا اینکه کنترل سرمایه را به مدیریت می سپارد. این مسأله رشد بیشتر را تضمین می­کند، ضمن آنکه کارآفرین می تواند به تأسیس سازمان هایی جدید بپردازد(به نقل از، پور داریانی،1390).

 

انواع کارآفرینی

 

    به طور کلی، مفهوم کارآفرینی در دو حوزه متفاوت مورد استفاده قرار گرفته است. یکی حوزه شخصی و دیگری حوزه سازمانی. به عبارت دیگر، تمامی تعاریف و نظرات ارائه شده از سوی اندیشمندان مختلف را می توان در دو بخش کارآفرینی شخص یا مستقل و کارآفرینی سازمانی گنجانید. در ادامه، ابتدا به تشریح کارآفرینی مستقل پرداخته و سپس کارآفرینی سازمانی را توضیح می دهیم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-05-12] [ 03:52:00 ق.ظ ]




ای برای حیات اخروی است. (عباسی،مجله حدیث زندگی،ص53،13،1381).

 

دیدگاه های روانشناسان غربی در مورد مذهب

 

ویلیام‌ جیمز[15] (1902) در کتاب‌ گونه‌های‌ تجربه‌ دینی‌ خود که‌ شامل‌ بیست‌ سخنرانی‌ وی‌ است‌ به‌ بررسی‌ انواع‌ تجربیات‌ دینی‌ پرداخته‌ است. وی‌ ضمن‌ استناد به‌ تجربیات‌ شخصی‌ افراد در حالات‌ جذبه، خلسه‌ و احساس‌ حضور نزد پروردگار به‌ مسئله‌ وحدت‌ وجود که‌ از مباحث‌ اساسی‌ در فلسفه‌ و عرفان‌ است‌ توجه‌ می‌کند. دامنه‌ مطالعات‌ ویلیام‌ جیمز در زمینه‌ تجربیات‌ دینی‌ از کشور آمریکا فراتر رفته‌ و فرهنگ‌ شرق‌ را نیز در بر می‌گیرد. این‌ بررسی‌ها شامل‌ سرگذشت‌ غزالی‌ و اشاره‌ به‌ اشعار شبستری‌ در گلشن‌ راز نیز می‌شود. حاصل‌ این‌ مطالعات‌ منجر به‌ ارائه‌ یک‌ فرضیه‌ اساسی‌ در زمینه‌ روان‌شناسی‌ دین‌ می‌شود(ویلیام‌ جیمز(1970) ترجمه قائنی، 1385). طبق‌ این‌ فرضیه،محتوای ناهشیار صرفاً‌ شامل‌ خاطرات‌ ناقص، تداعی‌ معانی‌ عجیب‌ و غریب‌ و مانند آن‌ نیست. بلکه‌ قسمت‌ ناهشیار شخصیت‌ انسان‌ می‌تواند منبع‌ و سرچشمه‌ بسیاری‌ از شاهکارها و آثار نبوغ‌ باشد. جیمز می‌گوید:

 

 «به‌ هنگامی‌ که‌ مسئله‌ تصوف، عرفان، دعا و نیایش‌ را مورد مطالعه‌ قرار داده‌ بودیم‌ ملاحظه‌ کردیم‌ که‌ در زندگی‌ مذهبی‌ نقش‌ عمده‌ را فیض‌نهایی‌ که‌ از قسمت‌ ناهشیار ما می‌رسد بازی‌ می‌کنند. بنابراین‌ من‌ فرضیه‌ خود را اینطور قرار می‌دهم: این‌ حقیقت‌ برتر که‌ ما در تجربیات‌ دینی‌ با آن‌ ارتباط‌ پیدا می‌کنیم، بیرون‌ از حدود وجود فردی‌ ما هرچه‌ می‌خواهد باشد، درون‌ حدود وجود ما، دنباله‌ ضمیر ناهشیار ما از اوست. وقتی‌ که‌ ما به‌ این‌ نحو پایه‌ فرضیه‌ خود را بر روی‌ امری‌ که‌ مورد قبول‌ دانشمندان‌ روان‌شناس‌ است‌ قرار می‌دهیم، با علوم‌ امروزی‌ تماس‌ خود را حفظ‌ کرده‌ایم؛ حال‌ آنکه‌ علمای‌ علم‌ کلام‌ چنین‌ تماسی‌ را ندارند» (ویلیام‌ جیمز(1970) ترجمه قائنی، 1385).

 

 پیشرفت‌های‌ بدست‌ آمده‌ در حوزه‌ تحول‌ قضاوت‌ اخلاقی‌ و نیز مسلح‌ شدن‌ روان‌شناسی‌ به‌ روش‌ بررسی‌ تحولی‌ مفاهیم‌ و سازه‌های‌ روان‌شناختی‌ به‌ مطالعات‌ روان‌شناسی‌ دین‌ نیز کمک‌ شایانی‌ کرده‌ است. فولر و لوین‌ 1980 (به‌ نقل‌ از وایتزمن‌ لورنس[21]1994) در زمینه‌ بررسی‌ ایمان‌ به‌ ارائه‌ نظریه‌ای‌ تحولی‌ شامل‌ شش‌ مرحله‌ پرداخته‌اند. این‌ نظریه‌ که‌ از برخی‌ جهات‌ به‌ نظریه‌ قضاوت‌ اخلاقی‌ کلبرگ‌ شباهت‌ دارد، می‌تواند در مطالعه‌ ارتباط‌ دین‌ با متغیرهای‌ دیگر با توجه‌ به‌ مراحل‌ مختلف‌ ایمان‌ و سطح‌بندی‌ افراد در مراحل‌ مختلف‌ آن‌ کمک‌ شایانی‌ نماید. از نظر فولر ولوین‌ (1980) (به‌ نقل‌ از وایتزمن‌ و لورنس1994) ایمان‌ مذهبی‌ برای‌ افراد در سنین‌ مختلف‌ دارای‌ ساختار متفاوتی‌ است. این‌ دو نظریه‌پرداز ساختار ایمان‌ را مجموعه‌ای‌ از باورها می‌دانند که‌ در هر مرحله‌ تعیین‌ کننده‌ چگونگی‌ عملیات‌ ذهنی‌ در استدلال‌ یا قضاوت‌ درباره‌ موضوعات‌ مورد توجه‌ در حیطه‌ دین‌ است.

 

به‌ طور خلاصه‌ شش‌ مرحله‌ ایمان‌ از نظر فولر ولوین‌ (1980) به‌ ترتیب‌ زیر است:

 

 مرحله‌ اول‌ – ایمان‌ شهودی‌ – فرافکنی:

 

 در این‌ مرحله‌ ایمان‌ بیانگر ابراز آرزوهای‌ کودک‌ است. کودکان‌ در سن‌ 3 تا 7 سالگی‌ دارای‌ جهت‌گیری‌ خیالبافانه‌ و تقلیدی‌ هستند، ولی‌ محتوای‌ فکر آنها دارای‌ الگوهای‌ نسبتاً‌ سیال‌ است. در مرحله‌ اول‌ فولر همانند مرحله‌ اول‌ قضاوت‌ اخلاقی‌ کلبرگ‌ کودک‌ کاملاً‌ خود میان‌ بین‌ بوده‌ و در عین‌ حال‌ در خصوص‌ تابوهای‌ موجود در جامعه‌ نسبت‌ به‌ برخی‌ از اعمال‌ کاملاً‌ آگاهی‌ دارد.

 

 مرحله‌ دوم‌ – ایمان‌ اسطوره‌ای‌ – سطحی:

 

کودک‌ در این‌ مرحله‌ به‌ درونی‌ کردن‌ داستانها، اعتقادات‌ و جنبه‌های‌ مختلف‌ مربوط‌ به‌ فرهنگ‌ جامعه‌ می‌پردازد. اعتقادات‌ و قواعد اخلاقی‌ در این‌ مرحله‌ کاملاً‌ عینی‌ و سطحی‌ هستند. این‌ مرحله‌ با گسترش‌ و تصریح‌ شکل‌گیری‌ شخصیت‌ کودک‌ تحت‌ تأثیر ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ دیگران‌ همراه‌ است.

 

 مرحله‌ سوم‌ – ایمان‌ ترکیبی‌ – قراردادی:

 

 ‌‌مرحله‌ چهارم‌ – ایمان‌ وابسته‌ به‌ طرز تفکر فردیت‌ یافته:

 

مرحله‌ چهارم‌ شامل‌ درونی‌ کردن‌ باورهای‌ فرد است. انتقال‌ از مرحله‌ سوم‌ به‌ چهارم‌ بسیار حائز اهمیت‌ است. چون‌ با این‌ انتقال‌ نوجوان‌ و یا 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  بزرگسال‌ باید مسئولیت‌ پذیرش‌ هرگونه‌ سبک‌ زندگی، ارزشها و تعهدات‌ عملی‌ نسبت‌ به‌ آنها را به‌ عهده‌ گیرد.

 

مرحله‌ پنجم‌ – بازنگری‌ در ایمان‌ تثبیت‌ شده:

 

 در مرحله‌ پنجم‌ علیرغم‌ تثبیت‌ اعتقادات‌ فرد که‌ طی‌ مراحل‌ قبل‌ شکل‌ گرفته‌ است، شاهد بروز یک‌ بحران‌ در اعتقادات‌ شخص‌ هستیم. این‌ تردید و بازنگری‌ نسبت‌ به‌ اعتقادات‌ در فواصل‌ نیمه‌ عمر انسان‌ رخ‌ می‌دهد. فولر و لوین‌ با استفاده‌ از مفاهیم‌ روان‌ تحلیل‌گری‌ مرحله‌ پنجم‌ را مورد تجربه‌ و تحلیل‌ قرار می‌دهند. بنابر نظر آنها در این‌ مرحله‌ اطمینان‌ نسبت‌ به‌ ارزشها توسط‌ فشارهای‌ حاصل‌ از سرکوبی‌ بخش‌ هشیار شخصیت‌ در دوران‌ اولیه‌ زندگی‌ زیر سؤ‌ال‌ و یا مورد بی‌توجهی‌ قرار می‌گیرد. این‌ نظریه‌پردازان‌ از به‌ گوش‌ رسیدن‌ پیامهای‌ مربوط‌ به‌ جنبه‌های‌ عمیق‌ «خود» سخن‌ می‌گویند. این‌ پیامها شامل‌ بازشناسی‌ انتقادی‌ بخش‌ ناهشیار اجتماعی‌ انسان‌ است. محتوای‌ دینی‌ پیامها عبارتند از: اسطوره‌ها، تصاویر آرمانی‌ و تعصب‌هایی‌ که‌ با توجه‌ به‌ تربیت‌ ناشی‌ از طبقات‌ اجتماعی‌ خاص، سنت‌های‌ مذهبی‌ و گروههای‌ قومی‌ بخصوص‌ عمیقاً‌ در «سیستم‌ خود» فرد رسوخ‌ کرده‌ است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 ‌‌مرحله‌ ششم‌ – ایمان‌ جهانی:

 

 مذهب و نوجوانی

 

در دوران نوجوانی رشد فکری و عقلی نوجوان افزایش یافته و آگاهی و جهان بینی او نسبتا وسیع تر می شود. اصولا توجه نوجوان به مسائل ماوراء طبیعی بیشتر جلب شده و علاقه مند می شود که از مسائل آن سوی پرده طبیعت آگاهی پیدا کرده و از دنیای معنویات، جهان آخرت و ایده آل های اخلاقی باخبر شود.از نظر قبلی و احساس نیز، تمایل او متوجه زیبایی های معنوی می شود.پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرماید: «به شما درباره نوجوانان به نیکی سفارش می کنم که آنها دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند.». فضیلت دوستی و خیرخواهی نوجوانان گاه دامنه گسترده تری پیدا می کند و میل به اصلاح جهان در آنان افزایش می یابد. در این هنگام ایده آل های اخلاقی تمام وجود نوجوانان را مسخر می کند.اگر این اراده و تمایل اخلاقی در جهت مطلوب هدایت شود زمینه ساز رشد و حرکت نوجوان می گردد.موریس دبس[22] (1990) روان شناس و مربی معروف فرانسوی می گوید: در حدود 15 تا 17 سالگی جوانان با ندای تقدیس به لرزه در می آیند و آرزو دارند که جهان را از نو تشکیل داده و عدالت مطلق را حکمفرما نمایند.به نظر وی سن 16 سالگی سنی است که معمولا آدمی در آن یا ایمان خود را از دست می دهد و یا آن را نگاه می دارد.در همین زمینه تحقیقات کوهن[23]   و آرنولد[24]   نشان داد که میزان اعتقادات مذهب در سنین 12 تا 15 سالگی بیشتر است و در سن 18 سالگی کاهش می یابد. به عقیده این محققان خانواده و اجتماع در تثبیت اعتقادات مذهبی نقش بسیار مهمی به عهده دارند و نوجوانان به شدت تحت تاثیر خصوصیات اخلاقی خانواده، محیط و گروه همسالان قرار می گیرند. بیابانگرد در این رابطه پس از بررسی 623 خانواده تهرانی نتیجه ای مانند تحقیقات کوهن و آرنولد به دست آورد. از نتایج این پژوهش استنباط می شود که نوجوانان بیش از جوانان به مذهب علاقه دارند و هرچه طبقه اقتصادی اجتماعی بالاتر می رود عقیده مذهبی سست تر می شود(رازفر،1379)اگر متخصصان بخواهند در بهداشت روانی انسان و سرانجام در کمک به آسایش ،آرامش و خوشبختی وی قدمی مثبت بردارند راهی جز یاری گرفتن از دین، در پیش رو ندارند. رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی بر وحشت، اضطراب و نگرانی های انسان خواهد افزود و بی اعتمادی و بدبینی و ضعف روحی و شخصیت همواره او را در عذاب و شکنجه های روانی قرار خواهد داد و بشر روی آرامش و خوشبختی را نخواهد دید.از آن رو که اساسی ترین مسئله در شخصیت انسان سالم تعهد دینی و مذهبی است، کوئینگ[25]  معتقد است: دینداری درونی (قلبی) در هنگام اضطراب و افسردگی به کمک وی می شتابد.داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا،امیدواری به کمک به یاری خداوند در شرایط مشکل زای زندگی، برخورداری از حمایت های اجتماعی و حمایت روحانی همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آنها می توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند.به طور کلی، مذهب در تمام عواملی که می توانند نقش موثری در استرس داشته باشند از قبیل: ارزیابی موقعیت،ارزیابی شناختی خود فرد، فعالیت های مقابله و منابع حمایتی نقش کاهش دهنده دارد(جمالی،1386).

 

    • ارزش‌های مذهبی و قومی رابطه و همبستگی مثبتی با بهداشت روانی دارند؛ زیرا هر دو رفتارهای اجتماعی مطلوب در فرهنگ را تشویق می‌کنند؛

 

    • ارزش‌های مذهبی و ارزش‌های بهداشت روانی با هم همپوشی دارند؛

 

    • بسیاری از اَشکال مذهب با رشد فرد هماهنگ می‌باشد. از جمله پیشرفت، پایداری و ثبات، اجتناب از شیوه‌های زندگی مضر و پیوستگی استحکام خانواده و خود شکوفایی؛

 

    • مذهب الگوهای رشدی را تشویق می‌کند که اساساً به نفع اجتماع بوده و در طول زندگی گسترده‌اند؛

 

    • تداوم ایمان و مذهب در زندگی مؤید سودمند بودن، مفید بودن و سازگارانه بودن آن می‌باشد؛

 

  • جهت‌دار بودن زندگی و هدفمند بودن آن در ایجاد ثبات، استحکام و هدایت انسان مؤثر است.(رابرت[26]،1990).

 

تأثیر نقش معنویت و مذهب پزشکان دردرمان بیماران و تأثیر آن در شکل گیری روابط پزشک و بیمار در پاره ای گزارشات به طور برجسته ای نشان داده شده است(آسترو و سولماسی،2004). پاره ای از مطالعات به نقش ایمان در تصمیم گیری های درمانی اشاره کرده وذکر می کنند اگر ایمان نقش مهم در درمان داشته باشد وپزشکان به آن توجه نکنندفرایندتصمیم گیری در مورد طرح درمان می تواندنامناسب باشد(کاینوهمکاران،2000) آگاهی از تأثیر معنویت بر درمان بیماران می تواند بر طول عمر بیشتر آنها اثر بگذارد(پاول و همکاران،2003)

 

ضرورت نگرش مذهبی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:52:00 ق.ظ ]




:

 

در سال‌های اخیر متخصصان علوم تربیتی در مورد ناتوانی شاگردان در امر تفکر انتقادی ابراز نگرانی کرده‌اند؛ زیرا رشد و پرورش مهارت‌های فکری شاگردان همیشه مسئله‌ای پیچیده در آموزش بوده، ولی امروزه حالتی بحرانی به خود گرفته است، چون برونداد اطلاعاتی فرهنگ ما از قدرت تفکر انتقادی ما درباره آن اطلاعات فراتر رفته است (برخورداری و همکاران 1390).

 

تفکر انتقادی می‌تواند اندوخته‌های علمی را به حیطه عمل بکشاند و به کار گیرد. تفکر انتقادی در واقع راهی جهت از بین بردن خلأ و شکاف بین تئوری و عمل است. برای به کار بردن یک مهارت، شخص باید هم آن مهارت را داشته باشد و هم گرایش و تمایل به استفاده از آن را، لذا، تربیت متفکر انتقادی باید شامل دو جنبه‌ی، ایجاد مهارت‌های تفکر انتقادی و گرایش به تفکر انتقادی باشد. در حقیقت بدون گرایش مثبت به تفکر انتقادی این نوع تفکر رخ نداده و یا زیر سطح استاندارد نمود می‌کند (برخورداری و همکاران 1390).

 

یکی دیگر از عوامل مؤثر در سلامت روان، تفکر انتقادی است که در عصر حاضر توجه بی‌سابقه‌ای به آن می‌شود. هیأت های ملی خاص رسیدگی به کیفیت نظام آموزشی، به فقدان توانایی تفکر انتقادی در برنامه‌های درسی نظام‌های آموزشی اذعان کرده و خواهان گنجانیدن آموزش تفکر انتقادی در برنامه‌های درسی شده‌اند. دانشجویانی که روی مسایل تفکر و تمرکز می‌کنند، با موقعیت‌های مختلف، بهتر سازگار گشته و در نهایت از سلامت روان بهتری برخوردار خواهند بود در مقابل، افرادی که دارای افکار تحریف شده هستند، احساس کنترل کمتری بر زندگی خود داشته و در نتیجه سلامت روانی کمتری خواهند داشت. تحقیقات نشان داده است که قرارگیری در موقعیت‌های آموزشی مربوط به سلامتی با توجه به تجزیه‌وتحلیل، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه‌ها، مهارت‌های تفکر انتقادی را افزایش می‌دهد (کارشکی، پاک مهر،1390).

توضیح به صورت عکس درباره سلامت روانی

 

با توجه به مسائلی که در مورد سلامت عمومی گفته شد، دانشجویان برای ایفای نقش‌های اجتماعی، روانی و جسمی و توانایی مؤثر کار کردن در شرایط و به طور کلی برای حفظ سلامت عمومی خود باید توانایی تفسیر، تحلیل و ارزیابی مسائل مختلف را داشته باشند و این امر بدون برخورداری از مهارت‌های تفکر انتقادی غیرممکن خواهد بود. برنامه‌های آموزشی باید مؤلفه‌های تفکر انتقادی از جمله توانایی ارزشیابی، تحلیل، استنباط، استدلال قیاسی و استقرایی را به دانشجویان آموزش دهد، زیرا در غیر این صورت سلامت عمومی آنان به خطر افتاده و ممکن است دچار اختلالات روانی شوند (فعال استاد زر و همکاران 1391).

 

1-2- بیان مسئله:

 

در جهان‌ امروزی هر انسانی برای درست زیستن نیازمند فراگیری درست فکر کردن می‌باشد.

 

تفکر انتقادی در واقع به نقد و تحلیل کشیدن تأثیرات رسانه‌ها و همسالان، تحلیل نگرش‌ها، ارزش‌ها، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تأثیرگذار بر آن‌ها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی است (ایران‌نژاد،1379).

 

تفکر انتقادی نیز مانند سایر مهارت‌هاست، هر فرد شیوه خاص خود و توانمندی خاص خود را دارد ولی همه می‌توانند با کسب آگاهی و آموزش آن را کسب کنند در گذشته می‌آموختیم که چگونه مطلب خود را حفظ کنیم که درک و یادسپاری بهتری داشته باشیم اما اکنون می‌دانیم که حفظ کردن مطالب برای فکرها و مغزها بی‌فایده است و کمکی برای درک اطلاعات نمی‌کند (پورقاز، کاظمی، محمدی،1390).

 

1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش:

 

با وجود اینکه سال‌های درازی است که مفهوم و ضرورت ایجاد تفکر انتقادی در بین محصلان مطرح شده است، محصلان ما هنوز جرأت نمی‌کنند که بگویند «من»، معمولاً می‌گویند «ما». دانش‌آموز اما بایستی بتواند «من» بگوید، تشویق شود که نظر خود را داشته باشد، با دیگران از جمله با آموزگار خویش بحث کند و نترسد از آنچه حقیقتش می‌داند، دفاع کند. «می‌اندیشم، پس هستم!» بدا به حال مردمانی که در میان آنان عکس این سخن صادق باشد: هستم، چون نمی‌اندیشم.

 

تحقیقات نشان داده است که تفکر انتقادی در میان دانشجویان ما نسبت به دانشجویان هم رشته در کشورهای دیگر تا حد قابل‌توجهی پایین است، یعنی بیشتر دانش‌آموزان و دانشجویان ما در حین تحصیل، به دنبال گرفتن مدرک بوده‌اند و نه تجهیز خودشان به مهارت‌های 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  فکری. اصولاً چنین آموزش‌هایی به دانش‌آموزان و دانشجویان ما کمتر داده می‌شود و معمولاً از آن‌ها می‌خواهند یا وادار می‌شوند جزوه بردارند، یا جزوه ردوبدل کنند، کتاب بخرند و مطالبی را حفظ کنند. درصورتی‌که در فرایند یادگیری تفکر انتقادی به دانشجویان آموزش می‌دهند که مطلب را بخوانند، آن را درک کنند و تجزیه‌وتحلیل کننده؛ یعنی تفکر انتقادی را یاد بگیرند و به کار هم ببرند (همان منبع).

 

1-4- اهداف پژوهش:

 

اهداف کلی:

 

هدف کلی پژوهش حاضر بررسی پنج عاملی شخصیت و گرایش تفکر انتقادی با نقش واسطه‌ای سلامت روان در بین دانشجویان روانشناسی شهر یاسوج

 

 اهداف جزئی:

 

تعیین میزان رابطه پنج عاملی شخصیت با گرایش تفکر انتقادی.

 

تعیین میزان رابطه پنج عاملی شخصیت با سلامت روان.

 

1-5- فرضیه‎ها

 

شخصیت تفکر انتقادی را پیش‌بینی می‌کند.

 

شخصیت سلامت روان را پیش‌بینی می‌کند.

 

 سلامت روان در ارتباط با شخصیت و تفکر انتقادی می‌تواند نقش واسطه‌ای ایفا نماید.

 

1-6- متغیرهای پژوهش:

 

متغیر ملاک: گرایش تفکر انتقادی

 

متغیر پیش‌بین: پنج عامل شخصیت

 

متغیر واسطه‌ای: سلامت روان

 

1-7- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها:

 

تعریف مفهومی روان نژند گرایی: که با ثبات هیجانی و سازگاری رابطه عکس دارد و صفات زیرمجموعه آن شامل اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، کمرویی، تکانش گری و آسیب‌پذیری است.

 

تعریف مفهومی برونگرایی: که با گرایش به مردم‌آمیزی، فعال بودن، گرایش به شادمانی و خطرجویی ارتباط دارد و صفات زیر مجموعه آن عبارت است از: گرمی و صمیمیت، مردم آمیزی یا گروه‌گرایی، جرأت، فعال بودن، هیجان‌خواهی، هیجان‌های مثبت با اشتیاق. (خادمیان، 1388، ص 11).

 

تعریف مفهومی انعطاف‌پذیری: که با ویژگی‌هایی مانند باز بودن نسبت به تجارب، غنای تخیل، کنجکاوی نسبت به جهان درونی و بیرونی خود، آزاداندیشی و عدم سنت‌گرایی ارتباط دارد و از صفات زیر تشکیل یافته است: تخیل، زیبایی‌شناسی، احساسات و هیجانی بودن اعمال و علایق گسترده اندیشه‌ها و ارزش‌ها، (همان منبع).

 

تعریف مفهومی توافق‌پذیری یا دلپذیر بودن: دلپذیری با گرایش‌های میان فردی و محبوبیت در گروه ارتباط دارد. نمره بالا در این عامل نشان‌دهنده‌ی نوع‌دوستی، علاقه‌مندی به کمک و همدردی با دیگران است. زیرمجموعه‌ی این عامل عبارت است از: اعتماد، رک‌گویی، نوع‌دوستی، فروتنی، همنوایی یا همراهی، نرمی یا دلرحمی، (همان منبع).

 

تعریف مفهومی با وجدان بودن: این عامل با کنترل تکانه‌ها و خویشتنداری، با اراده و مصمم بودن، برنامه‌ریزی در کارها و گرایش به موفقیت ارتباط دارد. خرده مقایسه‌ای این عامل عبارت‌اند از: شایستگی و کفایت، نظم و ترتیب، وظیفه‌شناسی، تلاش برای موفقیت، خویشتنداری یا خود نظم دهی و دوراندیشی و احتیاط در تصمیم‌گیری (همان منبع).

 

تعریف مفهومی تفکر انتقادی:

 

تفکر انتقادی به معنای یافتن نوعی از دانش و بینش است که با آن بتوان با گسترش علوم همخوانی یافته، فرصت آزادی دادن به فکر و اندیشه است که سبب ایجاد توانایی بحث و اظهارنظر در فرد می‌شود، تفکر انتقادی جهت دهنده ذهن به تفکر است (سلطان قرایی، علائی،1390).

 

تعریف مفهومی سلامت روان: یک حالت رفاه فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه فقط فقدان بیماری و یا ناتوانی (خندقی، پاک مهر، 1390).

 

تعریف مفهومی نشانه‌های جسمانی: 7 ماده را به خود اختصاص می‌دهد سردرد، احساس ضعف و سستی، احساس نیاز به داروهای تقویتی و احساس داغی یا سردی در بدن را مورد بررسی قرار می‌دهد (گلدبرگ و هیلر،1979).

 

تعریف مفهومی نارسا کنش وری اجتماعی: 7 ماده را به خود اختصاص می‌دهد. توانایی فرد در انجام کارهای روزمره، احساس رضایت در انجام وظایف، احساس مفید بودن، قدرت یادگیری و لذت از فعالیت‌های روزمره زندگی را بررسی می‌کند (همان منبع).

 

تعریف مفهومی افسردگی: 7 ماده را به خود اختصاص می‌دهد. احساس بی‌ارزشی، ناامیدی، احساس بی‌ارزشی بودن زندگی، افکار خودکشی و آرزوی مردن و ناتوانایی در انجام کارها (همان منبع).

 

تعاریف عملیاتی:

 

تعریف عملیاتی مؤلفه‌های شخصیت: عبارتست از نمره‌ای که فرد از خرده مقیاس مربوط به هر مؤلفه از پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو کسب می‌کند.

 

مدل پنج عاملی شخصیت شامل: روان‌نژندی، برون‌گرایی، انعطاف‌پذیری، توافق پذیری، وظیفه‌شناسی می‌باشند.

 

تعریف عملیاتی روان نژند گرایی: منظور نمره‌ای است که آزمودنی می‌تواند از عامل N در پرسشنامه نئوکسب کند.

 

تعریف عملیاتی برون‌گرایی: منظور نمره‌ای است که آزمودنی می‌تواند از عامل E در پرسشنامه نئوکسب کند.

 

تعریف عملیاتی انعطاف‌پذیری: منظور نمره‌ای است که آزمودنی می‌تواند از عامل O در پرسشنامه نئوکسب کند.

 

تعریف عملیاتی توافق پذیری: منظور نمره‌ای است که آزمودنی می‌تواند از عامل A در پرسشنامه نئوکسب کند.

 

تعریف عملیاتی با وجدان بودن: منظور نمره‌ای است که آزمودنی می‌تواند از عامل C  در پرسشنامه نئوکسب کند (پاشا شریفی، 1383).

 

تعریف عملیاتی گرایش تفکر انتقادی: نمره‌ای ست که فرد از پرسشنامه آزمون گرایش تفکر انتقادی  (CCTDI)  به دست می‌آورد.

 

تعریف عملیاتی سلامت روان: نمره‌ای است که فرد از پرسشنامه سلامت عمومی 28GHQ  کسب می‌کند

 

تعریف عملیاتی نشانه‌های جسمانی: شامل مواردی است در خصوص وضعیت جسمانی شخص که در سؤال‌های 1 تا 7 پرسشنامه سلامت عمومی مشخص می‌شود

 

تعریف عملیاتی بی‌خوابی و اضطراب: شامل مواردی است در خصوص بی‌خوابی و اضطراب شخص که در سؤال‌های 8 تا 14 پرسشنامه سلامت عمومی مشخص می‌شود.

 

تعریف عملیاتی نارساکنش وری اجتماعی: شامل مواردی است در خصوص روابط میان فردی و روزمره شخص که در سؤال‌های 15 تا 21 پرسشنامه سلامت عمومی مشخص می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:51:00 ق.ظ ]




   خانواده مهمترین نهاد تربیتی جامعه و نخستین پرورشگاه فرد محسوب می­شود. بیان هر سخنی در باره تربیت کودک و نوجوان، بدون توجه به نقش حیاتی خانواده ناقص است(به پژوه،1380)عملکرد خانواده به زمینه های مانند خانواده در هماهنگی با تغییرات ،حل تعارضات وتضاد ها ،همبستگی بین اعضا، موفقیت در اعمال الگوهای انضباطی ،رعایت حدومرزبین افراد واجرای مقررات واصول بر این نهاد با هدف حفاظت از کل سیستم خانواده بستگی دارد(گلدنبرگ وگلدنبرگ،1998). امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.  اصل مسئولیت عبارت است از: «افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشار های بیرونی از الزام‏های درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده می‏شود (باقری،1374) به عبارت دیگر، معنای مسئولیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار، تکانه‏ها و رفتارهای خود سرزنش نکند و مسئولیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت می‏دهد (فرافکنی‏ها) در واقع متعلق به خود اوست.(ساسانی، 1382).

کیفیت زندگی

 

1-2- بیان مساله

 

1-3- اهمیت وضرورت تحقیق

 

اهمیت وضرورت رفتار والدین و مربیان به طور کلی بزرگترها با نوجوانان وکودکان خود ازاهمیت خاصی بر خورد است وآنها هستند که باکنش های بهنجار و ناهنجار خویش گاهی سر نوشت کودکان خود را تغییر می دهند و او را بیراهه می کشانند و یا راه درست زندگی را به او نشان می دهند دانستن این موضوع که فرزندان ما در سنین نوجوانی دستخوش چنین تغییراتی می شود و او باید خود را با تمام این تغییرات هماهنگ کند و به جای ایجاد نگرانی در نوجوانان احساس امید را در او پرورش داد پدر و مادر آگاه و فهمیده محیطی سرشار از محبت و تفاهم را به وجود می آورند و به فرزندان خود فرصت می دهند مشکلات و مسائل دوره­ی نوجوانی را به آسانی درمحیط خانواده حل نمایند والدین با مهرو محبت این حمایت را در نوجوان ایجاد کر ده و منجر به ارتقای سلامت روانی کودک و نوجوان می گردد . از آنجا که دانش آموزان از اقشار مستعد وبرگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور وجامعه خویش هستند، توجه با مسائل آنها تاثیر بسزایی در یادگیری وافزایش آگاهی علمی و موفقیتهای تحصیلی و آموزشی آنها خواهد داشت. محیط دبیرستان به خاطر مسائل وچالشهایی که دارد، برای افراد استرسهای خاصی را به همراه دارد. بنابراین این مساله نیازمند آن است که فرد سازگاری و مقاومت بیشتری را در برابر مشکلاتی که با آنها مواجه است، داشته باشد. از آنجا که فرد با ورود به دبیرستان با افراد از خانواده های متنوع روبرو می شود ، نیازمند آن است که مسئولیت رفتارها و کارهای خودرا قبول کنند است. این عوامل باعث می شود که روانشناسان ومشاوران به مسئولیت پذیز بودن دانش آموزان توجه بیشتری نشان دهند. با توجه به اینکه خانواده نخستین و بادوام ترین عامل تاثیر گذار در رشد شخصیت وعملکرد و نحوه تربیت فرزندان می باشد، لذا مهم ترین نقش را در چگونگی رفتار وخصایص بعدی دارد. در واقع این پژوهش در صدد یافتن بهترین روشهای تربیتی والدین برای بهبود وافزایش مسئولیت پذیزی فرزندانشان می باشد.

 

1-4- اهداف پژوهش

 

1-4-1- هدف اصلی

 

هدف اصلی پژوهش مطالعه حاضر بررسی رابطه­ی شیوه های فرزند پروری والدین با مسؤلیت پذیری در نوجوانان دختر 18-15ساله در شهر ستان دالاهو در سال 1393 است.

 

1-4-2-هدف فرعی

 

هدف پژوهش حاضرتعیین رابطه بین سبک مقتدرانه ،استبدادی وسهل گیرانه با مسئولیت پذیری در نوجوانان است .

 

1-5- فرضیه های پژوهش

 

1) بین سبک مقتدرانه ومسؤلیت پذیری نوجوانان رابطه وجود دارد.

 

2) بین سبک آزاد گذار و مسؤلیت پذیری نوجوانان رابطه وجوددارد.

 

3)بین سبک استبدادی و مسئولیت پذیری نوجوانان رابطه وجود دارد.

 

1-6- تعاریف 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

 

1-6-1- تعریف مفهومی

 

شیوه های فرزند پروری:  به روش هایی که والدین برای فرزندان خود اعمال می کنند که در شکل گیری و رشد آنان در دوران کودکی و نوجوانی و پس از آن اثر گذار می باشد این سبک های تربیتی خود شامل : سبک های مستبدانه ، سهل گیرانه ، پذیرنده.

 

شیوه های مستبدانه : والدین قوانین خود را به صورت انعطاف ناپذیری به فرزندان تحمیل می کنند از نظر تربیتی خشن و تنبیه گرند کودک خود را تنبیه می کنند.محبت آن ها نسبت به کودکان در سطح پایین است آنها عقاید و امیال کودکان را در نظر نمی گیرند و اغلب دارای فرزندان گوشه گیر خجالتی و بی اعتمادی هستند.(ماسن و همکاران ، 1373).

 

شیوه های سهل گیرانه : والدین در آموزش رفتارهای اجتماعی سهل انگار هستند.نظم و ترتیب کمی در این خانواده ها حاکم و اعضای خانواده نسبت به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی بسیار کم اهمیت هستند.

 

فرزندان در چنین خانواده هایی دارای استقلال فکری و عملی هستند و این باعث بی بند و باری کودکان آنان شده و در فرزندان رشد یافته این قبیل خانواده ها در مقابل بزرگسالان مقاوم و لجوج و دارای روحیه اعتماد به نفس پایینی هستند زود خشمگین و زود خوشحال می گردند(ماسن وهمکاران،1373).

 

مسؤلیت پذیری:افزایش مقاومت فرددر برابر شرایط تا به جای پیروی از فشارهای بیرونی از الزام های درونی تبعیت کند که احساس مسؤلیت یا احساس تکلیف  نامیده می­شود.(باقری ،1374) به عبارت دیگر معنای مسؤلیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار،تکانه ها و رفتارهای خود سرزنش نکنند و مسؤلیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت می دهد (فرافکنی ها) در واقع متعلق به خود اوست. (ساسانی ، 1382).

 

1-6-2- تعریف عملیاتی

 

شیوه های فرزند پروری  : آنچه از اجرای  پرسش نامه ی محیط خانوادگی نقاشیان بدست آمده است.

 

مسؤلیت پذیری : آنچه از اجرای  پرسش نامه ی مسؤلیت پذیری کردلو به دست آمده است بیانگر مسؤلیت پذیری می­باشد.

 

فصل دوم پیشینه پژوهش

 

2-1- نوجوانی

 

دوره نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است . این دوره بهترین فرصت برای رشد و شکوفایی ­توانمندی هاست . به این مناسبت دوره نوجوانی را یکی از فرصت های پر اهمیت در زندگی آدمی به شمار آورده اند . یکی از مسائلی که نوجوان با آن روبرو است شکل گیری هویت است ؛ بدین معنا که نوجوان تشخیص دهد که کیست و چه کارهایی مهم و ارزشمند است و به تنظیم معیارهایی بپردازد تا بر اساس آنها رفتار کند و برای سوال اساسی خو د؛ یعنی هدف در زندگی پاسخی بیابد. گاهی نوجوان به علت تجارب نادرست دوران کودکی یا شرایط نامساعد محیطی دچار بحران می شود .( شاملو ،1392)

 

نوجوانی به پهنه سالهای اطلاق می شود که کودکی را به بزرگسالی می پیوندند. شروع نوجوانی با تغییرات بدنی هم زمان می شود.و در نتیجه ردیابی ظاهری آن آسان تراست،درحالی که پایان بر حسب شکل گیری ساختهای عقلی وتغییرات عاطفی واجتماعی نوسانی تر درنظرگرفته شده است.به همین دلیل برای کسانی که به  ضابطه های ظاهری تکیه کرده اند شروع نوجوانی رازیست شناختی وپایان آن رافرهنگی دانسته اند (منصور،1391، به نقل از کانجرو پیترسن ،1984 ). بدون آنکه بتوان لزوما وابستگی بین بلوغ ونوجوانی راموردتاییدقرارداد  ،گستره ءدگرگونیها نشان می دهند که از لحاظ تحول عقلی ونقش محوری آن درشکل گیری جنبه های عاطفی واجتماعی ،نوجوانی با استقرار فکر انتزاعی از کودکی متمایز می شود و نوجوان پس از تامین شرایط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان به جرگه بزرگسالان می پیوندد(منصور1391، به نقل از پیاژه واینهلدر،1972).

 

وظیفه­ی مهمی که بر دوش نوجوانان سنگینی می کند جستجوی هویت خویشتن است­)مارشیا 1979،1980) در بررسی شکل گیری هویت در آغاز زندگی اجتماعی به متمایز ساختن چهار حالت یا مولفه متمایز دست یافته است: هویت در راه تحقق، هویت از دست رفته ، هویت مغشوش و هویت معوق.(منصور،1391)

 

2-1-1- مراحل نوجوانی

 

1.مرحله پیش نوجوانی:این مرحله سرآغاز بحرانها یا انتشار یک پیام است.طلیعه ای است که هنوز مولفه های عقلی و عاطفی آن از سازش یافتگی های دوره ی کودکی جدا نشده اند، ولی گسستن خود را آغاز کرده اند.

 

2.مرحله در خود فرو رفتن:در وهله دوم هم گرایی تظاهرات متعددی پایه ی سازمان جامع ذهنی جدیدی را ایجاد می­­کند. نوجوان دربرابر محیط خود وضع مشخص و معینی به خود می گیرد و برای روش زندگی خود طریقه ی رفتار معینی را تثبیت می کند. این مرحله در خود فرو رفتن و به درون خود خزیدن است.این مرحله بیش از مراحل دیگر پدران و مادران را نگران فرزندان خو د می سازد .

 

3.مرحله ی ازخودبرون آمدن :در مرحله سوم یک نوع گشایش در تمرکز حالت قبلی به تدریج به وقوع می پیوندد.نوجوان فعال ومثبت می شود ودوباره به دیگران روی می آورد.این مرحله از خود برون آمدن وپایان یافتن بحران است.(منصور، 1391)

 

2-1-2- خصوصیات دوره ی نوجوانی

 

1- مرحله الگو پذیری و تقلید:غریزه تقلید، یک غریزه نیرومند است که از آغاز دوره کودکی شروع می شود و در سنین پنج تا شش سالگی به اوج خود می رسد. کودک در این سن علاوه بر تقلید خوردن، لباس پوشیدن و …. حالات روانی را نیز تقلید می کندمرحله تقلید در نوجوان از سن دوازده سالگی آغاز می شود. او از همکلاس های ویژه (از نظر درسی و اخلاقی مانند شلوغ کردن یا منظم بودن) تقلید می کند. این ویژگی بیشتر در پسران به چشم می خورد آنچه که در این مرحله باید به آن توجّه نمود، انواع تقلید است که گاهی کورکورانه است و گاهی آگاهانه. در تقلید کورکورانه، مقلّد از هر عمل مضرّ یا غیر مضرّ بطور ناآگاهانه پیروی می کند؛ امّا در تقلید آگاهانه شخص مقلّد، نکات مثبت اعمال مقلّد را انتخاب نموده و از آن پیروی می کند و اعمال ناشایست را تشخیص داده، کنار گذارده و تقلید نمی کند.) اسماعیلی،1391)

 

2- برتری جویی و جلب توجه دیگران: دربین اکثر قریب به اتفاق نوجوانان وجود دارد؛ بطوریکه عده ایی از علمای روانشناسی آنرا ذاتی می دانند و آنرا آغاز استقلال وشخصیتی می دانند که نوجوان به دنبال آن است. نوجوان برای اثبات شخصیت خود ممکن است از تقلید، رقابت، انتقام جویی، بحث واستدلال، خودمحوری، خودنمایی و غیره برای اثبات نظر خود به دیگران استفاده کند.(شیرانی،1388)

 

3- زودرنجی واحساساتی بودن: احساس زودرنجی در بزرگترها نیز مشاهده می شود. ریشه چنین احساساتی در لذت ورنج است؛ بنابراین دوره نوجوانی با تخیلات آنها آمیخته می شود و شدت می یابد. در مورد نشر عقاید واثبات حرف خود به دیگران آن چنان صحبت می کنند وسعی دارند از آن دفاع نماید که گویی وحی منزل است.(شیرانی،1388)

 

4- نوجوانی ، یک دوره ی انتقال ( برزخی ) است: انتقال به معنی یک وقفه یا تغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نیست، بلکه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد. این به آن معنا است که آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد . کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های کودکانه را کنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده اند. در طی هر مرحله­ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه کودک و نه بزرگسال است. اگر مانندکودکان رفتار کند ، به او گفته می شود که به مانند سن خودش عمل کند و اگر سعی کند نظیر بزرگسالان عمل کند ، اغلب متهم می شود که برای شلوارهای کوتاه خود ، خیلی بزرگ شده و برای این تلاشی که انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل کند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد که فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.. (شرفی 1386)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:50:00 ق.ظ ]




    در دنیای پیچیده امروز، انسان با مسائل و مشکلات زیادی روبروست. مسائلی از قبیل فقر، بی خانمانی، بیکاری، نابسامانیهای اجتماعی و جنگ، تغییرات سریع اجتماعی و فشارهای زندگی مدرن، تنهایی و محرومیت­های شخصی و فقدان منابع حمایتی، بیماری­های درمان ناپذیر و غیره.انسان می باید برای زندگی و بقای خود با این مسائل بستیزد و خود را در معرض مخاطرات بسیار قرار دهد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

    از بین همه این خطرات بروز مشکلات روانشناختی یکی از چالش­های عهده انسان در عصر نوین است. در این میان اختلال وسواس فکری-عملی بدلیل ایجاد مشکلات عدیده در زمینه­های شغلی، خانوادگی، اجتماعی و غیره موجب نارحتی و پریشانی مبتلایان به این اختلال و نیز خانواده­های آنان می شود. اختلالات اضطرابی و وسواس اختلالات شایعی هستند که سالانه هزینه­های زیادی را برای افراد و جامعه تحمیل می‌کنند. از این رو تشخیص و توصیف این اختلالات مهم بوده و وجود یک نظام طبقه بندی مناسب می تواند راهنمای خوبی برای درمان و تحقیق باشد. یکی از پرکاربردترین نظام­های طبقه بندی برای اختلالات اضطرابی، چهارمین ویرایش راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی ( DSM-IV-TR) است. نظام طبقه بندی اختلالات روانی به روانشناسان امکان پیش بینی اختلالات را می­دهد و مشخص می­کند که احتمال وقوع هر اختلال چقدر است و چه کسانی بیشتر مستعد اختلال هستند (سانتراک، 2003).

 

    افکار و اعمال وسواسی نخستین بار در منابع پزشکی اوائل قرن نوزدهم توصیف شد این افکار و اعمال وسواسی تظاهر غیرعادی ملانکولی تصور می­شد. در شروع قرن بیستم با پیدایش روانکاوی، تمرکز بر توضیحات روانشناختی مبتنی بر تعارض­های ناخود آگاه تغییر جهت داد، اما این کار راهبردی مفید برای درمان نبود راهبرد بعدی نظریه یادگیری در مورد OCDبه پیدایش درمان­های رفتاری مؤثر در ده­های 1960 و 1970 انجامید. وسواس فکری-عملی (OCD) با افکار، تکانه­ها یا تصورات عودکننده مزاحم و مداومی که منجر به اضطراب می­شوند و نیز رفتارهای تکراری و اعمال ذهنی که فرد به قصد رهایی از ناراحتی و پریشانی مجبور به انجام انهاست مثل شستن دست، ترتیب و دسته بندی اشیاء، شمارش کلمات و اعداد خاص شناخته می­شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000).

 

    وسواس­های فکری و عملی که مشخصه OCD هستند زندگی را بسیار مختل کرده و فرد را در چرخه فکر و رفتار ناراحت کننده و اضطراب آور گرفتار می­سازند. نشانه­های OCD وقت گیر، غیرمنطقی و پریشان کننده هستند و فرد نومیدانه آرزوی متوقف کردن آنها را دارد در مجموع به نظر می­رسد که نشانه­های OCD چهار بعد عمده دارند: وسواس های فکری مرتبط با وسواس های عملی وارسی کردن، نیاز به داشتن تناسب و منظم چیدن چیزها، وسواس های فکری درباره ی پاکیزه گی مرتبط با وسواس های عملی شستن و رفتارهای مرتبط با احتکار (هالجین و ویتبورن، 2003). بیمار مبتلا به وسواس فکری-عملی ممکن است فقط وسواس فکری، فقط وسواس عملی و یا هر دوی آنها را باهم داشته باشد. بر خلاف وسواس فکری که یک فرآیند ذهنی است، وسواس عملی نوعی رفتار است. اجبارها، رفتاری آگاهانه، استاندارد و عودکننده است، نظیر شمارش، وارسی و اجتناب (کاپلان و سادوک، 2007).

 

    اگرچه دلایل ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و تداوم آن تا حد زیادی ناشناخته است اما در دهه­های  اخیر، دانش بشر درباره علت شناسی اختلال مذکور پیشرفت نموده است. از جمله عوامل شناختی خاصی که در سبب شناسی اختلال وسواس فکری-عملی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است سازه شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی می­باشد(استارسیویچ و بیرلی، 2006). که در پژوهش جاضر به مقایسه این دو متغیر در افراد مبتلا به وسواسی- اجباری و افراد عادی پرداخته می شود.

 

بیان مسئله

 

اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یک اختلال اضطرابی است که در آن، ذهن فرد از افکار مهار نشدنی و پایدار لبریز شده و فرد را مجبور به تکرار مجدد اعمال مشخص می­کند که سبب درماندگی و اختلال در کارکرد روزانه اش می­شود (دیویسون و کرینگ، 2004).

 

    به عبارت دیگر، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) اختلال شدید و مزمنی است که به وسیله وسواسها و اجبارها یا هردوی آنها مشخص می­شود، شیوع این اختلال در طول زندگی بین 1-2 درصد جمعیت برآورد شده و در میان زنان بیشتر از مردان شایع است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000).

 

    وسواس فکری عبارت است از فکر، احساس، اندیشه یا حسی عودکننده و مزاحم. برخلاف وسواس فکری که یک فرآیند ذهنی است، وسواس عملی نوعی رفتار است. اجبارها، رفتاری آگاهانه، استاندارد و عودکننده است نظیر شمارش، وارسی یا اجتناب. بیمار مبتلا به OCD از غیرمنطقی بودن وسواس هایش آگاهی دارد و این وسواس های فکری یا عملی را «خود ناهمخوان» می­یابد (کاپلان و سادوک، 2007).

 

    هرچند عمل وسواسی ممکن است در تلاش برای کاستن از اضطراب همراه با وسواس فکری انجام می­شود، همیشه به کم شدن اضطراب منجر نمی­گردد. ممکن است پس از کامل شدن انجام عمل وسواسی، اضطراب فرقی نکرده باشد و یا حتی بیشتر شده باشد. وقتی فرد در مقابل انجام وسواس عملی، مقاومت به خرج می­دهد، نیز اضطراب افزایش می­یابد. شایع ترین وسواس های عملی، عبارتند از: تکرار یک رفتار خاص مانند شستن و تمیز کردن، شمردن، منظم چیدن چیزها، وارسی کردن یا درخواست خاطر جمعی. شروع زود هنگام آن در مردان رایج تر و با وسواس های عملی مرتبط به وارسی همراه است. شروع دیرهنگام آن در زنان شایع تر است و به صورت وسواس در شستشو ظهور می­کند (هالجین و ویتبورن، 2003).

 

    اگرچه دلایل ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و تداوم آن تا حد زیادی ناشناخته است اما اکثر پژوهش­ها معتقدند که تمام اختلالات اضطرابی دارای سطوحی از هیجان پذیری منفی یا روان رنجوری هستند (استارسیویچ و بیرلی، 2006)، و از جهتی دیگر عوامل شناختی خاص، مسئول گسترش اختلالات اضطرابی خاص هستند. مثال­هایی از این عوامل خاص، عدم تحمل بلاتکلیفی و کمالگرایی در اختلال وسواس فکری عملی است. در نتیجه، از جمله حوزه­هایی که به نظر می رسد در درک درست تر از بیماران وسواس فکری-عملی یاریگر باشد، حوزه 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  شناختی است. جریان فکر انسان همیشه از یک مسیر هدفمند، تکلیف محور و استدلالی پیروی نمی­کند. برخلاف جهان طبیعی، جریان طبیعی فکر انسان مکرراً به وسیله فعالیت­های شناختی ناخواسته ای که در فکر مولد و عملکرد آن تداخل ایجاد می­کند، مشخص می­شود. نگرانی­ها، حواسپرتی­ها، سوگیری­های توجه، فراموشی­های حافظه، سرگردانی ذهن، رؤیا پردازی­ها، تمرکز خودمحور، نشخوارها، فکر وسواسی و…، نمونه­هایی از فرآیندهای روانی هستند که تداخل شناختی ایجاد می­کنند(کلارک، 2004).

 

    این گونه افکار ناخوانده روانی نقش مهمی در بسیاری از وضعیت­های آسیب شناختی روانی ایفا می­کنند. از جمله عوامل شناختی خاصی که در سبب شناسی اختلال وسواس فکری-عملی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است سازه شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی است (استارسیویچ و بیرلی، 2006).

 

   در این راستا عدم تحمل بلاتکلیفی، یک ویژگی سرشتی است که از مجموعه ای باورهای منفی درباره بلاتکلیفی و معنای ضمنی آن ناشی می­شود. شیوه ای که فرد اطلاعات را در شرایط مبهم درک می­کند و به این اطلاعات با مجموعه ای از واکنش­های شناختی، عاطفی و رفتاری پاسخ می­دهد. این واکنش­ها منفی و مستقل از احتمال روی دادن واقعی آن موقعیت­ها و پیامدهای مرتبط با آن است. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی معتقد هستند که آنها نیاز دارند با قطعیت کامل بدانند که چیز بدی اتفاق نخواهد افتاد. بعضی دیگر هم معتقدند که آن­ها قادر به سازگاری با تغییرات غیرقابل پیش بین نیستند، و آن­ها دوست دارند که گفته شود به طور یقین تغییرات بدی رخ نخواهد داد. افرادی که به اختلال وسواس فکری-عملی مبتلا هستند معتقدند که اگر آن­ها کوشش زیادی به خرج بدهند و اعمال خاصی را با روش معینی اجرا کنند، می­توانند به قطعیت کامل برسند. در واقع این نوع طرز تلقی ها جزء سیاست و بینش آن­ها است. ولی واقعیت این است که کوشش زیاد برای حصول اطمینان، باعث شک و تردید بوده و درنتیجه فرد بیش از پیش دچار عدم قطعیت خواهد شد و بلاتکلیفی با توانایی فرد برای کارکرد مناسب تداخل می­کند. برای مثال، افرادی که نمی­توانند بلاتکلیفی را تحمل کنند، باور دارند که بلاتکلیفی استرس آور و نارحت کننده است، بلاتکلیفی نسبت به آینده عادلانه نیست، رویدادهای غیرمنتظره منفی هستند و باید از آنها اجتناب کرد(داگاس و رابی چاد، 2007).

 

     البته ارتباط کمالگرایی با اختلال وسواس فکری-عملی هنوز کاملا روشن نشده است و یافته ها در این مورد متناقض هستند.سیکا (2004)نشان داده است که کمالگرایی اختلال وسواس فکری-عملی را از اختلال اضطراب فراگیر متمایز نمی­کند. از سوی دیگر فراست و استکیتی (1997) نشان داده اند که کمالگرایی کلی بین گروه­های اختلال وسواس فکری-عملی و اختلال وحشتزدگی تفاوتی ندارد (وو و کورتزی، 2009). همچنین در خلاصه بندی مطالعات مختلف، داگاس و همکاران(2004) ادعا کرده اند که عدم تحمل بلاتکلیفی بهترین پیش بینی کننده برای نگرانی و اختلال اضطراب فراگیر در جمعیت هایی بالینی و غیربالینی است. با توجه به اینکه تحقیقات گذشته دو سازه کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی را در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی مورد بررسی قرار داده اند و پژوهش­های انجام گرفته در این زمینه ضد و نقیض است. لذا عدم تحمل بلاتکلیفی و کمالگرایی مؤلفه­های شناختی هستند که نقششان را باید در اختلال وسواس فکری-عملی مورد بررسی قرار داد. از این رو، سؤال اساسی این پژوهش این است که آیا بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد عادی در زمینه کمال گرایی  و عدم تحمل بلاتکلیفی تفاوت وجود دارد؟

 

اهمیت و ضرورت مسئله

 

    امروزه یکی از حوزه­های که در آن مطالعات فراوانی در حال انجام است، بررسی و تبیین رابطه بین فرآیندهای روانشناختی و آسیب شناسی روانی است. تعیین مؤلفه­های اساسی و مهم در هر یک از اختلالات می­تواند پیشنهادهای سازنده ای را در جهت پیشگیری و خط مشی های درمانی ارائه کند. با توجه به شیوع نسبتاً بالای اختلال وسواس فکری-عملی که از هر پنجاه نفر یک نفر را مبتلا می­سازد و با توجه به اینکه این بیماری میل به مزمن شدن دارد، آشکار است که هزینه­های مالی و پیامدهای روانشناختی آن برای خود مبتلایان، خانواده­های آنان و جامعه بسیار بالاست (مهرابی زاده و همکاران، 1386).

 

     اختلال وسواس فکری-عملی یک اختلال اضطرابی بسیار ناتوان ساز است که معمولا به مثابه یک بیماری بد علاج که نیازمند درمان مادام العمر است، در نظر گرفته می­شود. پدیده­های وسواسی نه تنها در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی، که در بسیاری دیگر نیز قابل مشاهده است. علی رغم شناخت فزاینده شیوع و بیماری زایی اختلال وسواس فکری-عملی و معرفی درمان­های مؤثر، مبتلایان به این اختلال هنوز کمتر از حد واقعی  تشخیص داده شده و به گونه ای نامناسب مداوا می­شوند(کلارک و واتسون، 2006).

 

     بررسی­های به عمل آمده نشان داده است که شیوع بالای این اختلال مشکلات زیادی را در کارکرد شغلی، بین فردی، مالی، تحصیلی، زناشویی و مراقبتی افراد مبتلا به این اختلال ایجاد کرده و از طرف دیگر، مقادیر بالایی از خدمات بهداشتی را صرف خود می­کند. به علت ماهیت عاجز کننده اختلالات اضطرابی و از جمله اختلال وسواس فکری-عملی، داروهای تجویزی برای اختلالات اضطرابی از جمله پرمصرف ترین داروها در سطح جهان هستند. درنتیجه با توجه به شیوع نسباً بالای این اختلال و مزمن و هزینه بر بودن بودن آن، لزوم تشخیص و درمان به موقع آن امری ضروری است که طی چند دهه اخیر مطالعات زیادی جهت شناسایی عوامل روانشناختی دخیل در شروع و تداوم  اختلال وسواس فکری-عملی انجام شده است (هالجین و ویتبورن، 2003).

 

    با این توضیحات طبیعی است که شناسایی فرآیندهای روانشناختی دخیل در اختلال وسواس فکری-عملی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و می تواند دانش ما را درباره  شروع و تداوم این اختلال افرایش داده و به ما کمک کند تا تصویر روشن تری از ماهیت این اختلال بدست آوریم. همچنین در شناسایی و تشخیص دقیق تر این اختلال به ما کمک می­کند. در نتیجه درک درست تر از ماهیت اختلال به تشخیص دقیق تر  منجر می­شود و این مهم راه را برای برنامه ریزی جهت پیشگیری­های اولیه و ثانویه هموار و زمینه را برای ارائه راه حل­های درمانی بهتر و مفیدتر فراهم می کند. امید است این پژوهش با یافته­های جدید و تکمیلی بتواند گامی کوچک در راستای شناخت هرچه بیشتر فرآیندهای روانشناختی دخیل در اختلال وسواس فکری-عملی بردارد.تا با شناخت این فرایندها بتوان تا حدودی عوامل مستعدکننده ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی را شناسایی و گام­های ارزشمندی در جهت پیشگیری و درمان این اختلال برداشته شود.

 

اهداف پژوهش

 

الف) هدف کلی

 

    مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی در بین بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و افراد عادی.

 

ب) اهداف اختصاصی

 

1) مقایسه شدت عدم تحمل بلاتکلیفی افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و افراد عادی.

 

2) مقایسه میزان کمال گرایی خودمدار در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و افراد عادی.

 

3) مقایسه میزان کمال گرایی جامعه مدار در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و افراد عادی.

 

4) مقایسه میزان کمال گرایی دیگر مدار در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و افراد عادی.

 

فرضیه های پژوهش

 

فرضیه کلی

 

    بین میزان عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد عادی تفاوت وجود دارد.

 

فرضیه های فرعی

 

1)افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی در مقایسه با افراد عادی از عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتری برخوردارند.

 

2) افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی در مقایسه با افراد عادی از میزان کمال گرایی خود مدار بالاتری برخوردارند.

 

3) افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی در مقایسه با افراد عادی از میزان کمال گرایی جامعه مدار بالاتری برخوردارند.

 

4) افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی در مقایسه با افراد عادی از میزان کمال گرایی دیگر مدار بالاتری برخوردارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:50:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم