1-1-                       بیان مسأله

 

«مهاجرت یکی از چهار عامل اصلی تغییر و تحول جمعیت بوده، به دلیل ماهیت خود می­تواند علاوه­ بر تغییرات درازمدت و طولانی، آثار سریع و کوتاه­مدت نیز در تعداد و ساختار جمعیت ایجاد کنند» (زنجانی،1380: 12). از آنجا که مهاجرت­ها معمولاً در سنین کار و فعالیت (64-15 سالگی) صورت می‌گیرد، باعث تغییراتی در ساختار سنی و جنسی جمعیت مبداء و مقصد می­شود که خود پیامدهای عمدتاً اقتصادی و اجتماعی را به دنبال دارد (همان:6). مهاجرت داخلی یک فرایند مهم در بسیاری از کشورهاست که عکس­العمل مردم نسبت به عواملی نظیر نابرابری­های اقتصادی منطقه­ای، ناکامی اجتماعی و عدم رضایت در بسیاری از جنبه­های زندگی را منعکس می­کند. مهاجرت شدید که قریب به 300 سال پیش در جوامع اروپایی آغاز شده بود و در کشور‌های در حال توسعه در ارتباط مستقیم با برنامه های عمرانی در دهه­ی1960 شکل گرفت. شکل غالب مهاجرت که در این سال­ها بیش­تر روستا – شهری بود موجب متورم شدن سریع شهرها شد که خود پیامد­های بی شماری را به دنبال داشت، رکود در مناطق غیر شهری ، شلوغی بیش از حد شهرها، خدمات اجتماعی نامناسب، افزایش انحرافات و جرایم، پایین آمدن کیفیت محیط زیست، کمبود امکانات بهداشتی و آب آشامیدنی سالم از جمله آثاریاست که مهاجرت از خود بر جای گذاشت (زالی، 1391: 29).

اقتصاد

پدیده­ی مهاجرت در همه­ی کشورهای دنیا اتفاق می­افتد و به جز در مورد مهاجرت­های اجباری که بر اساس مسائل سیاسی و حوادث طبیعی روی می­دهد، تمامی مدارک و شواهد حاکی از این است که جوانان بیش از سایر گروه­های سنی، تن به مهاجرت می­دهند و در طولانی مدت با مهاجرت آنان ممکن است تولید نسل در جامعه کاهش بیابد (قاسمی سیانی،1388: 146).

 

حرکات جمعیت برای اجتماع مثل نبض انسان می­باشد که بوسیله آن می­توانیم نشانه­های سلامت و بیماری جامعه را تشخیص ­دهیم. درجه­ای از حرکت­های جمعیتی طبیعی و مفید می­باشد که نشانه سلامت و طبیعی بودن آن اجتماع می­باشد. اما کندتر شدن یا تندتر شدن حرکت جمعیتی می­تواند نشانه بیماری اجتماعی باشد که با پیگیری علت تندی و کندی حرکت­های جمعیتی می توان اصل بیماری را شناخت و در پی درمان بود. حرکت­های جمعیتی در یک اجتماع محصولی از تعاملات میان عوامل خارجی و عوامل داخلی آن هستند که فراموش کردن نقش هر یک از این عوامل، ما را در یافتن حقیقت ناکام خواهد گذاشت. بنابراین لازم است برای شناخت این پدیده به عوامل داخلی و خارجی، یعنی نیروهای اجتماعی مطرح و برآیند آنان بر حرکت­های جمعیتی یا پدیده مهاجرت تأتیر می­گذارند، توجه کنیم (زاهد، 1385: 169). مهاجرت از روستا به نقاط شهری در کشورهای توسعه­یافته از قرن هفدهم آغاز شده و در اوایل قرن بیستم به اوج خود رسید و پس از آن از شدت افتاد؛ اما در کشورهای جهان سوم در اثر برنامه­ریزی مناطق روستایی و شهری، مهاجرت روستایی مراحل آغازین خود را می ­پیماید (قاسمی سیانی،1388: 146).

 

مهاجرت­های روستایی عمدتاً از فقدان زیرساخت­های اقتصادی و خدمات زیربنایی مناسب در روستاها از یک سو و انتظار درآمد و اشتغال بهتر به همراه وجود خدمات و تهسیلات رفاهی، آموزشی و بهداشتی برتر در شهرها از سوی دیگر، متأثر می­گردد. از طرفی نیز تسلط یک سویه شهر بر روستا در دهه­های اخیر بخصوص در ایران بعد از اصلاحات ارضی موجب بهم خوردن روابط متقابل شهر و روستا گردید؛ و وابستگی متقابلی که در کارکرد­های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشتند از بین رفته و در حال حاضر به تضعیف هر چه بیشتر روستا از نظر بنیه اقتصادی و توسعه برتر شهری به نسبت روستا انجامیده است؛ و این امر نه تنها زمینه مهاجرت­های روستا – شهری را فراهم کرده بلکه آن را نیز تشدید نموده است (اذانی و بوستانی، 1392: 98).

 

در آغاز دهه­ی شصت (1960)، اولین دهه­ی توسعه که بوسیله‏ سازمان ملل اعلام شد، تئوری قراردادی توسعه بر این باور بود که در کشورهایی که دارای نیروی کار انسانی زراعی اضافی باشند، توسعه‏ تنها بوسیله انتقال این نیروی انسانی از بخش کشاورزی به‏ صنعت، به گونه‏ای که نیروی کار به صورت کاراتری مورد استفاده قرارگیرد، امکان‏پذیر است. کشورهای کم توسعه یافته‏ سعی خود را دو چندان کرده تا توسعه صنعتی را در مناطق‏ شهری بزرگ که مستعد این کار هستند، تشویق نمایند به این‏ امید که توسعه­ی صنعتی به نوبه­ی خود، انگیزه‏های اقتصادی مورد لزوم را برای دیگر بخش­های اقتصادی فراهم سازد؛ بر همین‏ اساس راهبردهای توسعه، خواستار مهاجرت وسیع کشاورزان‏ کم‏کار از مزارع به سوی شهرها شد که باید برای تحرک توسعه‏ صنعتی به کار گرفته شوند (ابراهیم­زاده، 1388: 158). اما در آغاز دهه­ی هفتاد (1970)روشن شد که این راهبرد طبق‏ برنامه پیش نمی‏رود؛ در حالی­که بازده واقعاً رشد کرده بود ولی‏ مزایای توسعه حاصل نگشته بود. مهم‏تر آنکه پدیده‏های‏ بیکاری و کم‏کاری و قابلیت تولید پایین نه تنها در منطق‏ روستایی دوام یافت، بلکه نرخ بالای بیکار و کم‏کاری در مناطق شهری تجربه شد. مهاجرین زیادی بجای آنکه از منافع‏ رشد سریع صنایع بهره‏مند شوند با فقر وسیع در مناطق شهری و روستایی روبرو گشتند (همان: 159).

 

بی­تردید تمامی کشورهای در حال توسعه، مهاجرت جوانان روستائی را مهمترین مسئله­ی جمعیتی خود می­دانند. هم اکنون رشد انفجاری شهرهای بزرگ و تخلیه­ی مراکز روستایی از غامض­ترین مشکلات رویاروی کشورهای در حال توسعه محسوب می­شود. باور همگانی بر این اصل استوار است که نرخ بالای بیکاران شهری، امکانات ناکافی، پایین بودن استانداردهای زندگی و سرانه­ها در مناطق روستایی، کمبود امکانات رفت و آمد و دیگر خدمات سبب روی­آوردن کوچندگان روستایی به شهرها است. در این راستا گردش جریان منابع سرمایه­گذاری­های مادی و تمرکز قابل توجه آن در شهرها سبب تشدید تراکم جمعیت در متروپل­های ناحیه­ای و تخلیه مناطق روستایی گردیده است. وقتی شرایط اجتماعی – اقتصادی و جغرافیایی یک مکان قادر به پاسخ­گویی نیازهای افراد نباشد، حرکت و جابجایی جمعیت امری اجتناب‌ناپذیر است. در این بین نیازهای انسان تنها با تأمین مایحتاج اولیه تأمین نمی­شود؛ چرا که میل به احترام، کسب ارزش­های اجتماعی، میل به پیشرفت و موفقیت­های اجتماعی و اقتصادی و نیز بوجود آوردن شرایطی جهت پرورش استعدادهای درونی، میل به رشد و توسعه در ابعاد اجتماعی – اقتصادی نیز می‌توانند از مهمترین نیازهای انسان قلمداد شود. در حقیقت مهاجرت وسیله­ای هنجاری در جهت دستیابی به ارزش­های مادی و معنوی است (طاهرخانی، 1382: 92)

 

کشورهای در حال توسعه و از جمله در ایران، رشد شهرنشینی بیش از آن که محصول صنعتی شدن و  بهبود شیوه­های تولید، چه در بخش کشاورزی و چه در بخش صنعت باشد، از علل رانشی موجود در مناطق روستایی و عوامل جاذبه شهری (از جمله عدم تعادل های درآمدی به نفع مناطق شهری) اثر پذیرفته است. از یک سو، در جریان مهاجرت از روستا به شهر، بخش اعظم مهاجران را جوانان تشکیل می­دهندکه این امر باعث سالخوردگی جمعیت روستایی (نیروی کار در بخش کشاورزی ) شده، زمینه بروز مشکلاتی را فراهم خواهد آورد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه انگیزه مهاجرت از روستا به شهر، بهره‌مندی و دست­یابی به امکانات بیشتر است، توجه مهاجران بیشتر به کلان­شهرهایی است که بنا به دلایلی مانند سیاست­های نادرست تبدیل به کانون تمرکز امکانات و خدمات شده و همین امر باعث افزایش شدید تراکم در این شهرها و پیامدهای ناشی از آن شده است (تفدیسی و احمدی­شاپورآبادی، 1391: 134).

 

عامل مهاجرت روستاییان به شهرها در چند دهه اخیر سبب شده تا جمعیت شهرنشین کشورهای در حال توسعه به شدت افزایش یابد. اقشار کم درآمد ساکن در نواحی روستایی و شاغل در فعالیت­های تولیدی سنّتی به جهت در حاشیه واقع شدن این بخش و به منظور رهایی از فقر و بهره گیری از خدمات وامکانات، راهی شهرها می گردند (عنابستانی، 1390: 134 ). خانوارهای روستایی به دنبال کاهش یا افزایش درآمدخویش به پیروی از وابستگی اقتصادی و سیاسی روستا به شهر و نیز آگاهی از فرصت­های شغلی موجود در شهرها و برخورداری و استفاده سریع­تر از این تسهیلات رفاهی – معیشتی با توجه به دوری و نزدیکی روستاها به مراکز شهری، به سوی این کانون­ها مهاجرت می­کنند. معمولاً آن­ها با دست‌یابی به رفاه اجتماعی نسبی، برای همیشه در این سکونتگاه­ها ماندگار می­شوند؛ در نتیجه در پی گسترش ارتباطات روستا شهری و افزایش تماس میان ساکنین این دو سکونتگاه، روستائیان با نیازهای جدید روبرو می­شوند که این نیازهای اجتماعی- اقتصادی در اغلب موارد، در محیط­های روستایی برآورده نمی­شود، از این رو، نوعی نبود تعادل و نابرابری میان جوامع روستایی و شهری ایجاد می­شود که در نتیجه روستائیان در راستا برآوردن نیازهای معیشتی-رفاهی خود به شهرها مهاجرت می­کنند (شایان و کهنه‌پوشی،1392: 119).

 

در دهه 45 و 55 خیل عظیمی از روستاییان به مناطق شهری مهاجرت کردند. این مهاجران دو دسته بودند که هر دو به نوعی تأثیر منفی بر توسعه اقتصادی  اجتماعی کشور بر جای گذاشتند. دسته اول، کارگران، زارعان خرده پا یا دهقانان فقیری بودند که به امید کاریابی و جهت تامین معیشت خود راهی شهرها شدند، پیامدهایی که این دسته از مهاجران بر جای گذاشتند حاشیه نشینی، بیکاری، ناهنجاری‌های اجتما عی در شهرها و افزایش فقر، بروز مشکلات بهداشتی، خدمات رفاهی، و اشتغال کاذب بود. دسته دوم، سرمایه­دارانی که با گرفتن غرامت اصلاحاتی ارضی از دولت وارد شهرها شدند، اما به جای سرمایه­گذاری در تولیدات و صنایع به سوداگری و بورس­بازی زمین­ها پرداختند که حاصل آن ایجاد تورم عظیمی در شهرها بود که به موجب آن تفاوت سطح دستمزد­ها در شهر و روستا به وجود آمد، هزینه­های خانواده افزایش یافت و قیمت زمین و مسکن نیز بالا گرفت (وثوقی، 1366: 75). این در حالی است که روستا و جامعه روستایی بخش مهمی از جوامع در حال توسعه را تشکیل می­دهد. تجربه توسعه به ویژه در این گروه ازجوامع نشان می­دهد که توسعه روستایی نقش مهمی در رسیدن به اهداف توسعه در سطح ملی دارد. به­گونه­ای که بسیاری از صاحب­نظران، توسعه روستایی را موتور محرکه­ی توسعه در کشورهای جهان سوم به خصوص در مراحل اولیه توسعه دانسته و دست­یابی به آن را ضرورتی اجتناب­ناپذیر می­دانند (علیایی و کریمیان،1390: 84).

 

با آغاز شهرنشینی و از سویی جریان اصلاحات ارضی در ایران، مهاجرت جوانان روستایی به شهرها شدت گرفت. این روند در افزایش جمعیت شهری و کاهش جمعیت روستایی، بی­انگیزگی حضور در روستا و دگرگونی هویت مهاجران جوان تأثیر گذارتر بود و جوانان را هر چه بیشتر با اصالت، زادبوم و کارهای کشاورزی بیگانه می­کرد و گسست شغلی و فرهنگی و اجتماعی را دامن می­زد. چون مهاجران از قشر جوان بودند هر جوان برای تضمین آینده و رسیدن به آرزوهای ذهنی خود نیاز به تأمین درآمد بیشتر را احساس می­کرد و می­توانست در شهرها به راحتی با شغل­های خدماتی، واسطه­گری و دست­فروشی چندین برابر روستا درآمد داشته باشد. از طرفی، وجود جاذبه­های شهری مانند پارک­های زیبا و تفریحی، امکانات ایاب و ذهاب، وجود مغازه­های رنگارنگ از جمله خوراکی، پوشاکی، لوازم خانگی و غیره در کنار طرف و از طرف دیگر، عدم سنخیت روحیه­ی تنوع طلبی جوانان با محیط سرد و آرام روستا آنها را تشویق به مهاجرت می­کرد و بازگشت او را به روستا با لباس­های قشنگ و تعریف­های جذاب از شهر، محیط ذهنی جوانان را برای مهاجرت مساعد می­نمود. در این بین رسانه­های جمعی نیز باعث شده تا جوانان با اصلی‌ترین نهادهای جامعه (مثلاً خانواده) فاصله بگیرند و با فرهنگ­های خارجی آشنا تماس پیدا کنند که این امر باعث کمرنگ شدن کارکردهای خانواده می­شود و نتیجه آن بروز انواع بزهکاری و خشونت در میان جوانان می­شود. در این بین مهاجرت­های روستا- شهری این تقابل را افزایش داده و وقتی فرهنگ­های مختلف با آداب و رسوم و هنجارهای متفاوت در یک شهر جمع می­شود، هر فرد و هر گروهی با یک نوع هنجار متفاوت رفتار می­کند و از آنجا که اشخاص محیط­شان را عوض کرده­اند دیگر به هنجارهایی که قبلاً در محیط خودشان به آنها عمل می­کردند، پایبند نیستند و نتیجه آن بروز آشفتگی و هرج و مرج در جامعه مقصد می­شود. روی دیگر سکه مهاجرت از شهر به روستا تراکم جمعیت شهری و رواج مشاغل کاذب و برخی از آسیب­های اجتماعی است و در طرف مقابل یعنی روستاها خالی از جمعیت و مخصوصاً جمعیت فعال شده و با خروج هر جوان روستایی از روستا، رکود فعالیت کشاورزی و افزایش واردات و خروج ارز از کشور را در پی خواهد داشت  (قاسمی سیانی،1388: 163). به­طوری که افزایش روستاگریزی و فرار از محرومیت روستایی در سال­های 1375تا 1385 افزایش یافته و نرخ رشد منفی جمعیت روستایی از 11 استان به 25 استان افزایش یافته است، همچنین دامنه تغییرات 2 تا 87/2 نرخ رشد منفی جمعیت روستایی تردیدی در روستاگریزی مناطق روستایی کشور بر جای نمی­گذارد (شایان و همکاران، 1392: 119). در حال حاضر، به علت عدم توسعه متعادل و متوازن بین مناطق شهری و روستایی مهاجرت در سطح کشور هم چنان ادامه دارد و بر حجم آن در دهه اخیر به شدت افزوده شده به طوری که 7/16 درصد از جمعیت کشور 75- 85 جابه جا شده اند. این نسبت در دهه 55-65 برابر 22 درصد بوده و در دهه (75-65) برابر 5/13 درصد بوده است (زالی، 1391: 30).

 

بررسی­های داخلی و خارجی که درباره مهاجرت به خصوص مهاجرت از روستا به شهر انجام شده، توافق دارند که تمایل و تصمیم­گیری برای 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  مهاجرت به سن و جنس و تحصیلات بستگی دارد. افراد 15 تا 30 ساله در جریان مهاجرت سهم عمده را دارند. طبق نتایج سر شماری 1375، بیشترین مهاجران زن و مرد در سنین 24-20 ساله (1320766نفر) قرار دارند،  همچنین در سرشماری یاد شده نسبت جنسی کل کشور 103 و نسبت جنسی مهاجران 123 گزارش شده است (مرکز آمار ایران، سرشماری نفوس و مسکن سال 1375)، که نشان می­دهد بیشترین مهاجران کشور را مردان تشکیل می دهند. مردان بیشتر برای کسب درآمد، دانش، اشتغال و غیره مکان اقامت خود را ترک می­کنند. از آنجا که اکثر مهاجران را جوانان جویای کار تشکیل می­دهند، در نتیجه نوعی عدم تعادل (از نظر ساختار سنی) بین جمعیت شاغل در مناطق شهری (قطب مشاغل صنعتی و خدماتی) و مناطق روستایی (قطب مشاغل کشاورزی) پدید آمده است. این عدم تعادل به صورت سال­خورده­تر شدن جمعیت کشاورز، و جوان­تر شدن جمعیت شاغل در بخش­های صنعت و خدمات جلوه­گر می­شود­ (رمضانیان، 1380: 224).

 

تحقیقات در خصوص مهاجرت روستائیان به شهرها عمدتاً بر آن است تا تبیین کنند که چرا روستائیان مهاجرت می­کنند و عوامل مؤثر بر آن چیست؟ اگر چه عوامل اقتصادی و غیر­اقتصادی به طور هماهنگ در ایجاد انگیزه مهاجرت روستا-شهری مؤثرند، بی تردید در فرایند تصمیم­گیری برای مهاجرت بطور نسبی عامل تأثیر­گذار در اشخاص و از مناطق گوناگون متفاوت است: چرا که طیفی گسترده از افراد و قشرها را شامل می­شود که زمینه­های متفاوت برای مهاجرت دارند.

 

جمعیت آماری این بررسی را جوانان روستایی شهرستان سراب در آذربایجان شرقی تشکیل می دهند: زیرا آن­ها به دلیل ویژگی­های روانی و اجتماعی­شان برای مهاجرت مستعد­ترند. بخش کشاورزی ایران بیشتر در روستاها و به طور سنتی اداره می­شوند. در واقع جوانان روستایی نیروهای کار بالقوه­­ی آینده برای اشتغال در بخش کشاورزی محسوب می­شوند. اکثر بررسی­ها نشان­دهنده­ی این امراست که جریان­های مهاجرتی در ایران عمدتاً از روستا به شهر است. بی­تردید استمرار روندهای کنونی از طریق تأثیر بر ساختار سنی و جنسی جمعیت­های روستایی،  باعث سالخوردگی جمعیت شاغل در بخش کشاورزی شده است و در نتیجه موانعی جدی بر سر راه توسعه­ی پایدار روستایی پدید آورد (کاظمی­پور و قاسمی­اردهایی،1387 :131).

 

استان آذربایجان­شرقی در دهه­های گذشته، تحت تأثیر مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه جغرافیایی، با نقل و انتقالات شدید جمعیتی روبرو بوده است. این استان در 50 سال گذشته بیش­ترین میزان مهاجر فرستی را در بین استان­های ایران داشته است. به گونه­ای که خالص مهاجرت آن از حدود 101- هزار نفر در سال 1345 به حدود 153-هزار نفر در سال 1385 رسیده است (حاتمی و بیک­محمدی،1389 : 25). در فاصله­ی دو سرشماری (1385-1375)،  بالغ بر 268 هزار نفر از جمعیت استان آذربایجان شرقی به سایر نقاط کشور مهاجرت کرده­اند، شهرستان تبریز با سهمی بالغ بر 40 درصد از کل مهاجرین بیشترین میزان مهاجر فرستی را در بین نقاط مختلف آذربایجان­شرقی به خود اختصاص داده است. شهرستان میانه با بیش از 32500 نفر و شهرستان سراب بیش از 26000 نفر، در رتبه­های بعدی قرار دارند (وزارت کشور، معاونت برنامه­ریزی،1391، برنامه پنجم توسعه: 18).

 

همان طور که ذکر شد، شهرستان سراب بعد از شهرستان تبریز و میانه در رتبه­ی سوم مناطق مهاجر فرست استان آذربایجان­شرقی قرار دارد. بر اساس سرشماری سال 1365 جمعیت شهرستان سراب 161904 نفر بوده و در سرشماری سال 1375 با نرخ رشد 84/0- درصد به  148831 نفر رسیده بود. این در حالی است که بیشترین رشد جمعیت در ایران طی دهه­ی1360 اتفاق افتاده است. با ادامه­ی روند رشد منفی بر اساس سرشماری سال 1385جمعیت این شهرستان به 133617 نفر کاهش یافت. با تفکیک جمعیت شهری و روستایی این نتیجه بدست می­آید که جمعیت شهری رشدی بطئی داشته و این جمعیت روستایی است که باعث رشد منفی جمعیت شهرستان شده، به طوری که جمعیت روستایی شهرستان در سرشماری سال 1365 معادل114151 نفر بوده که با رشد منفی 46/1- در سال 1375 به 106239 نفر کاهش یافته بود، و در سال 1385 با رشد 71/1-  به 77089 نفر رسید. در سرشماری سال 1390 جمعیت روستایی شهرستان سراب به 72441 نفر تنزل یافته است (مرکز آمار ایران، نتایج سرشماری نفوس و مسکن سرشماری­های 1365، 1375، 1385و 1390). این نکته نشان می­دهد که جمعیت روستایی شهرستان همچنان با شدت در حال مهاجرت می­باشد و اگر این روند در چند سال آینده ادامه یابد، باید شاهد خالی­شدن جمعیت از اکثر روستاهای شهرستان باشیم و چون اقتصاد شهرستان سراب بیشتر متکی به کشاورزی است و حدود 70 درصد شاغلین این شهرستان در این بخش مشغول به کارند. بی­تردید ادامه­ی روند­های کنونی مهاجرت­های روستا-شهری و افزایش رشد منفی جمعیت روستایی به سالخوردگی بیشتر در بخش کشاورزی و در نتیجه به مانعی جدی بر سر راه توسعه روستایی تبدیل خواهد شد (دفتر برنامه­ریزی و آمار استان­داری آذربایجان شرقی، فرمانداری شهرستان سراب).

 

این پژوهش با تمرکز بر جوانان روستایی شهرستان سراب در­صدد بررسی تمایلات مهاجرتی آنها و انواع سبک­های مهاجرتی آنهاست. در واقع می­خواهیم بدانیم تمایلات مهاجرتی در بین جوانان روستایی چگونه است؟ معانی نهفته در پس تمایلات مهاجرتی جوانان چیست؟ چند سبک تمایل به مهاجرت وجود دارد؟ بنابراین منظور از تمایل به مهاجرت در این بررسی خود مهاجرت نیست بلکه مهاجر بالقوه است؛ یعنی شخصی که اگر فرصت و یا شرایطی برایش فراهم شود تمایل دارد جابجا شود (کاظمی­پور و  قاسمی­اردهایی، 1386: 131) افراد مورد تحقیق در این پژوهش کسانی­اند که بیشتر مستعد مهاجرت هستند یعنی جوانان روستایی مورد­های مطالعه در این تحقیق می­باشد.

 

1-2-  ضرورت انجام تحقیق

 

از میان پدیده­های مختلف اجتماعی، پدیده جمعیت به لحاظ صفات گوناگون خود نمایان­ترین مشخصه­ی کلی هر سرزمینی است، جمعیت نقطه عطفی است که تمامی عناصر دیگر از آن شکل می‌گیرند و متأثر می­شوند. بنابراین جمعیت مهمترین عنصر اساسی و تحلیلی و متمایز کننده مکان و تشکیلات فضایی است که موضوع اصلی علوم اجتماعی را تشکیل می­دهد.

 

هر نوع برنامه­ریزی و تعیین خط و مشی­های اقتصادی و اجتماعی در سطوح مختلف ناحیه­ای، منطقهای و ملی ، مستلزم آگاهی از کم و کیف پدیده­های دموگرافیکی است. روند مهاجرت­های روستایی در کشورهای توسعه یافته به تدریج صورت گرفته و مراکز شهری به­طور نسبی به نیروی کار روستائیان نیازمندند. اما در جهان سوم فقر روستایی که پایین بودن درآمد کشاورزی، کاهش بهره­وری و کم­کاری نمودهای عمده آن هستند، مهاجران را از مناطق روستایی به مناطقی می­راند که فرصت­های بیشتری وجوددارد (بیک­محمدی و حاتمی، 1389:).

 

مهاجرت می­­تواند برانگیزنده­ی توسعه، تفاهم و همزیستی و تأمین­کننده­ی منافع کلی جامعه باشد و یا به تجمع جمعیت در شهرهای بزرگ یا در محدوه­ای خاصی از سرزمین بینجامد و از طریق آن مشکلاتی را در تنظیم بهینه­ی امور و بویژه خدمات مورد نیاز ایجاد کند و به عدم تعادل اقتصادی در مبداء مهاجرت­ها منجر شود، و تخلیه­ی سرزمین از نیروی کار توانمند از نظر اقتصادی، اجتماعی و علمی و فنی را به دنبال داشته باشد (زنجانی،1380: 2).

 

بررسی مهاجران از لحاظ مدت اقامت نشان داد که مدت اقامت کم تر از پنج سال درصد بیش­تری را نسبت به مدت اقامت پنج سال و بیش­تر دارد. در مهاجرت های داخلی ۱۳۷5 سهم مهاجرت­های کوتاه‌مدت بیش­تر از مهاجرت­های انجام شده طی دوره­ی ۸۵ بلند مدت است. این مسئله نشان می­دهد که مردم همچنان تمایل به مهاجرت دارند و با احتمال زیاد بر شدت جریان های مهاجرتی در دهه­ی آینده افزوده خواهد شد (قاسمی­اردهائی و حسینی­راد، 1388: 207).

 

کمتر پژوهش کیفی در مورد مهاجرت و تمایلات مهاجرتی در ایران انجام شده است. از این رو مطالعه کیفی تمایلات مهاجرتی در میان جوانان منطقه سراب می تواند به شناسایی دلایل تأثیرگذار مهاجرت و شناخت معانی ذهنی آنان از مهاجرت از این منطقه کمک نماید.

 

1-3-  اهداف تحقیق

 

    • شناخت تمایلات مهاجرتی جوانان روستایی

 

    • شناخت سبک­های مختلف تمایلات مهاجرتی جوانان شهرستان سراب

 

    • شناخت معانی نهفته در پس کنش­های مهاجرتی جوانان

 

  • شناخت فرایند شکل­گیری سبک­های تمایل به مهاجرتی جوانان روستایی شهرستان سراب

1-4-  پرسش­های تحقیق

 

1) تمایلات مهاجرتی جوانان روستایی شهرستان سراب چگونه است؟

 

2) اصولاً چند سبک تمایل به مهاجرت در میان جوانان روستایی شهرستان سراب وجود دارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...