در مطالعه تاریخ زندگانی بشر، همواره تحولاتی به چشم می خورد که سرنوشت اجتماعات انسانی را دستخوش تغییراتی بنیادین نموده است. این تحولات گاه به صورت جریانی پیوسته و با آهنگی منظم و قابل انتظار پیش رفته و بارقه ای از امید را در ذهن دانشمندان، در درک قاعده مندی پدیده های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و.. روشن نموده است و گاه نیز بدون آمادگی قبلی جمعی و در میان بهت و حیرت محققان، تحولی اجتماعی چنان رقم خورده است که گویی مطالعات علمی و تلاش در جهت ساختارمند نمایی واقعیات، بر خلاف انتظار در جهات دیگری تداوم داشته است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

جریان مدرنیسم، آغازگر عصر طلایی شکوفایی در تمامی عرصه های فکری و اجتماعی و صنعتی در غرب بوده و به دنبال چنین حرکتی ابعاد مختلفی از وجوه زندگانی بشر دستخوش تغییر و باز اندیشی شده است. تکنولوژی پا به دروازه های صنعت نهاده و با ایجاد تحولی بنیادین علی رغم تولیدات انبوه و مهم برای رفاه زندگی بشر و ایجاد فرصت های اشتغال و حرکت، نظام سرمایه داری را  با همه عوارض آن شالوده ای مستحکم بخشید. عرصه اقتصادی با وجود نظام های جدید، ارتباطات و اطلاعات، جان تازه ای گرفته و سامان یافت. صنایع نظامی نیز با پیشرفت بسیار، نوع جدیدی از اقتدار جهانی را رقم زد و وحشتی همگانی ایجاد نمود. پزشکی و بهداشت در شاخه های مختلف خود قدم های چشمگیری برداشت و به خدمت بشر همت گماشت. 

 

اما زیر بنایی ترین تحول در عرصه تفکر در نگاهی عام و به طور اخص در جریان علمی اتفاق افتاد به طوری که با پیدایش چنین جریانی در دنیای غرب طی قرون گذشته و نفوذ و گسترش فراگیر آن در مرزهای جهانی، دریچه ای جدید برای شناخت دنیای پیرامون بروی تمامی 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  کسانی که دغدغه کسب معرفت و علم آموزی داشتند نیز گشوده شد. با این تفاوت که بر خلاف گذشته که تنها بخش اندکی از افراد، در هر جامعه به دنبال فراگیری دانش بودند، تفکر جدید با ارائه روشی نو و موضوعاتی که تمامی ابعاد زندگی بشری را شامل می شد، و در پی آن فناوری و ابداعات عظیمی که رفاه و قدرت طلبی بیشتری را به همراه داشت، توجه عمومی بیشتری را به خود جلب نمود. و به این ترتیب نه تنها زمینه های معرفت شناختی و روش شناختی بلکه جنبه های اجتماعی گسترده تری نیز به علم بخشید، به طوری که با تشکیل نهاد ها و سازمان های گوناگون علمی و نیز مباحث مدیریتی و استراتژیک، سرنوشت جامعه جهانی دستخوش تغییراتی شگرف شد. 

 

بنابرین پر واضح است که یکی از اساسی ترین موضوعات مورد مطالعه محققان مدرنیسم، خصیصه ای است که علم مدرن را از آگاهی ها و دانش پیشین خود این چنین متمایز نموده و ثمره ای گرانقدر چون توسعه در تمامی جوانب بشری را به بار آورده و پیشرفت جوامعی که چنین دانشی را بنیان اپیستمولوژی خود قرار دادند را شتابی دوچندان بخشیده است.

 

علم مدرن به منزله یکی از ارکان مدرنیسم در جهان غرب، در شکوفایی توانمندی انسان در بهره گیری از ظرفیت های طبیعی و به دنبال آن امنیت و رفاه در پی کسب اقتدار جهانی، نقشی غیر قابل انکار بر عهده داشته است.

 

با بررسی اجمالی تاریخ تکامل علم و جریان توسعه علم مدرن در چهارچوب اجتماعی معرفت شناسی علمی می توان الگویی در جهت مراتب و سیر تحول علم ارائه نموده و با نگاهی تاریخی به جریانات معرفتی و اجتماعی جامعه ایران در مواجهه با علم جدید، شرایط ایران معاصر و جایگاه آن را در الگوی ذکر شده جانمایی کرد.

 

از آنجا که هر تحلیل شناخت شناسانه متضمن برگشت به سطحی ابتدایی تر و ادراک بی آلایش موضوع و آگاهی از تعصبات و ارزش هایی است که در معرفت به مساله بی تاثیر نیستند، نگاه تاریخی روش دورخیز برای بهتر پریدن و نیز اطلاع از محیط عمومی زمان پدیده مورد بررسی است(کستلر:1390). چنانچه تجربه اندیشمندان اجتماعی نیز بیانگر نمایان شدن زوایایی از پدیده هاست که تاثیر خود را در گذر زمان و تغییرات ناشی از آن نشان داده اند.        

 

1.2      طرح مساله

 

چنانچه ذکر شد بررسی خصیصه های علم مدرن و جنبه هایی از آن، که زمینه ساز چالش های گوناگون معرفتی و اجتماعی در جامعه میزبان خود است در پیشبرد اهداف این پژوهش نقشی عمده دارد، چرا که در نهایت با پی بردن به این ویژگی ها و استفاده از آن چهارچوب نظری معرفت شناسی علمی که علم و توسعه آنرا امری تاثیر پذیر از مسائل معرفتی و اجتماعی هر بافت اجتماعی بداند، وجوه اجتماعی و معرفتی از تاریخ جامعه ایران در دوران معاصر که مناقشاتی برای توسعه علم مدرن در این کشور به وجود آورده است شناسایی خواهد شد.

 

1.3     ضرورت و اهمیت مساله

 

     دلایل بی شماری را می توان برای دغدغه اندیشمندان معاصر این مرز و بوم نسبت به تحلیل شرایط و بررسی عوامل عدم پیشرفت ایران در زمینه های مختلف برشمرد. از آنجا که توسعه گسترده و همه جانبه، یعنی توان استفاده از سرمایه های مختلف ملی و ظرفیت های داخلی از مهمترین آمال و آرزوهای تمامی علاقه مندان به پیشرفت جامعه ایران است، شناخت موانع و چالشهای توسعه در ایران، مانند وظیفه ای سنگین، بدون اعتبار نوشتاری اما پایدار، بر دوش اهل فکر در جامعه سنگینی می کند. و هر یک در پی یافتن پاسخ این پرسش بنیادین، به فراخور تخصص خویش بی تابانه جهد می کنند.

 

اما بی گمان یکی از اصلی ترین دلایل چنین دغدغه ای را باید نیم نگاهی دانست که آنان به سرنوشت و آینده ایران و مهیا کردن زمینه ها برای رشد، در همه جوانب آن دارند که این امر جز با نگرشی تاریخی در جریان های اجتماعی و معرفتی گذشته که بستر شرایط امروز اجتماعی ایران هستند، میسر نخواهد بود.

 

1.4      پرسش های پژوهش

 

1.4.1      فرایند توسعه علم مدرن در ایران معاصر، با چه جریان های عمده اجتماعی – معرفتی مواجه بوده است؟

 

1.4.2      فرایند توسعه علم مدرن در ایران معاصر چگونه در الگوی تاریخی حاصل از جامعه شناسی معرفت علمی جانمایی می شود؟

 

1.4.3      طریقه برخورد و شیوه مقاومت نگرش های سنتی رایج در ایران در قبال علم مدرن چگونه بوده است؟

 

1.4.4      فرایند توسعه علم مدرن در ایران با چه موانع و محدودیت های معرفتی و روش شناختی مواجه بوده و این موانع را چگونه می توان مورد بررسی قرار داد؟

 

 

 

1.5     اهداف پژوهش

 

1.5.1      مطالعه جامعه شناسانه جریان های معرفتی – اجتماعی تاثیر گذار بر فرایند توسعه علم مدرن در ایران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...