در قرن حاضر پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی بشر را به جایی رسانیده است که به طور فزاینده ای نیازمند یادگیری مهارتهای تفکر انتقادی و خلاق در تصمیم گیری های مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه است. در یک جامعه انسانی، آموزش و پرورش  نقش مهم وکلیدی در پیشرفت جامعه دارد.چرا که آموزش و پرورش کارآ در هر جامعه ای، تضمین کننده ی آینده ی آن جامعه از نظر نیروی کار وفکر خواهد بود و این  باعث بالندگی انسانهای آن جامعه می شود. لازمه ی دستیابی به چنین آموزش و پرورشی این است که، همه ی ارکان یک نظام همدل و همصدا، خواهان رشد و ترقی آن باشند و در این مجموعه به جرأت می­توان گفت مهمترین نقش را، معلمان در این ساختار بر عهده خواهند داشت.نقش معلمان در سلامت،سعادت و تعالی جامعه بر کسی پوشیده نیست.معلمان با دانش آموزان ارتباط مستمر دارند و تأثیر گذاری این قشر شاید از همه ی ارکان دیگر نظام آموزشی پایاتر می باشد.ارزش دادن به اندیشه­های خلاق و ایجاد کردن انگیزش یادگیری فعال، از خصوصیات معلمان اثربخش است.معلمان باید در فرایند یاددهی-یادگیری دانش­آموز محور باشند.به این معنا که شیفته­ی خودجوشی فراگیر و تسهیل کننده آموزش باشند. راه یادگیری را آموزش دهند،­ نه آن­که عرضه­کننده یادگیری و یاددادنی­ها باشند.زیرا که اصولاًدر فرایند یاددهی-یادگیری، فرض عمده بر این است که هر چه میزان فعالیت و مشارکتی دانش­آموزان در جریان تدریس بیشتر باشد، تدریس مؤثرتر است(خلیلی ،1382).

 

معلمان کارآمد، همیشه در ذهن و زندگی دانش آموزان اثری ماندگار خواهند داشت.آشکار است که دانش آموزان هم بدون انگیزش لازم،بهره ای از آموزش خوب، نمی برند.چنین چیزی را هم می توان در محیطهای آموزشی و هم با توجه به تحقیقات مشاهده کرد.بارها با دانش­آموزانی مواجهه شدیم که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار به هم شبیه هستند اما در پیشرفت تحصیلی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند.این جنبه از رفتار آدمی به حوزه­ی انگیزش مربوط می­شود.(کوهن لوئیز،ترجمه شاکری،1372).

 

روانشناسان و پژوهشگران در مورد انگیزش انسان به دو نوع انگیزش درونیو انگیزش بیرونی اشاره کرده­اند. انگیزش بیرونی با هدف کسب پاداش و اجتناب از تنبیه ارتباط دارد ولی انگیزش درونی با تمایل درونی برای انجام موفقیت آمیز صرف یک تکلیف، مرتبط است.کسی که در مورد خود از احساس کفایت(پیشرفت تحصیلی) و خودمختاری (استقلال).برخوردار است دارای انگیزش درونی است. (پال آرپنتریچ وبیل اچ شانک1964، ترجمه شهرآرای،1390).

 

این که کلاس درس را معلم با چه روشی اداره کند تا انگیزش پیشرفت تحصیلی لازم در دانش آموزان ایجاد شود بسیار مهم است.به روش معلم محوری  یا دانش آموز محوری و یا تلفیقی از این دو؟ در کلاسهایی که به روش معلم محوری اداره می شود بیشتر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (کفایت شخصی)توجه می شود ودر روش دانش آموز محوری اغلب بر استقلال دانش آموزان(خودمختاری) توجه می شود.که تلفیقی متناسب با موضوع درس و شرایط کلاس از این دو شیوه مفید و مؤثر می باشد. (چریل.ال.اسپاندینگ ،ترجمه نائینیان و بیابانگرد،1388).

 

کارآیی یک معلم تحت تأثیر عوامل متعددی می باشد که یکی از مهمترین این عوامل را می توان به چگونگی انتقال اطلاعات علمی و آموزشی،مهارتهای فنی و عملی و ارزشهای عاطفی و معنوی به دانش آموزان نام برد که این امر به فرایند تدریس و شیوه ی اجرای مطلوب این فرایند بستگی دارد.روشهای تدریس تا آنجا در امر آموزش اهمیت دارد که گروهی از علمای تربیتی،تسلط به روشهای تدریس را مهمتر از دانش و اطلاعات علمی معلم دانسته اند.یک معلم با تجربه و آگاه به خوبی می داند که روش تدریس،مجموعه فعالیتهای برنامه ریزی شده است که در نهایت برای یادگیری بهتر به کار می­رود.(یغما،1389).

 

بنابرآنچه گفته شد می­توان گفت،یکی از مهمترین مؤلفه­ها در این بین،انتخاب روش تدریس مناسب است. چرا که به کارگیری روش تدریس مناسب،بسترهای لازم در رشد قوه تفکر و پرورش روحیه جستجوگری یادگیرندگان را فراهم می سازد و آنها را برای ورود به دنیای پیچیده آماده می کند.آگاهی معلمان از روشهای مختلف تدریس این امکان را برای آنها فراهم می کند که در لحظه طلایی آموزش،با به کار بستن مؤثرترین روش تدریس در­تجزیه و تحلیل مسائل،فراهم ساختن شرایط و فرصتهای یادگیری به دانش آموزان کمک کند وهمچنین برای تحقق اهداف آموزشی تلاش کنند. بنابراین معلمان بایستی در به کارگیری روشهای تدریس متناسب با موضوع و شرایط آموزشی و دانش آموزان دقت نظر داشته باشند تا بتوانند با ایجاد انگیزش پیشرفت و با­لا بردن عملکرد تحصیلیو پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،آنها را در تفکر خلاقانه،انتقادی و توانایی تعمیم به موقعیتهای مشابه دیگر یاری رسانند. دسته بندیهای متفاوتی از روشهای تدریس صورت گرفته است که یکی از رایج ترین و معروفترین دسته­بندیهای  موجود،تقسیم روشها به فعال و غیر فعال است.(شعبانی،1380).

 

– روشهای تدریس غیر فعال که روشهای یک سویه و غیر محوری نیز نامیده می شوند،دانش آموزان را منفعل و معلمان را فعال می کند ودر هنگام تدریس،تعامل اندکی بین معلم و دانش آموزان وجود دارد.این روشها اکتشافی نیستند و به سبب آن­که خسته کننده­اند،­معمولاً به تنهایی برای اجرای تدریس مناسب نیستند. معمولاً روشهای تدریس غیر فعال در درون روشهای فعال قرار می گیرند و بخش کوچکی از تدریس را شامل می­شوند.از میان این روشها می توان به پرسش و پاسخ،سخنرانی،روش توضیحی و… اشاره کرد(فضلی خانی،1385).

 

– روشهای تدریس فعال که روشهای دو سویه و محوری هم نامیده می شوند،معلم و­دانش آموزان را به نحو مطلوب فعال می کند و یاددهی و یادگیری،با ارتباطات دوسویه اتفاق می افتد.در این روشها،مطالب و مفاهیم با فعالیت معلم و دانش آموزان کشف می شود و هر یک از روشهای انتخابی،­­محور تدریس قرار می گیرد.به­علاوه ممکن است در درون آن­ها نیز از یک یا چند روش جزیی استفاده شود. این روشها مراحلی دارند و در آنها،تدریس به صورت منظم شروع می شود و تا دریافت مفهوم ادامه می یابد.از میان این روشها می توان به روشهای استقرایی، حل مسأله،­ایفای نقش،اکتشافی،کاوشگری،­­بدیعه پردازی،پژوهش­آموزی،بارش فکری،ساختن­گرایی و دریافت مفهوم و… اشاره کرد.(فضلی خانی،1385).

 

روش تدریس ساختن­گرایی بر این اساس پایه ریزی شده است که معلّمان می توانند از انرژی، تعامل و هم فکری دانش آموزان خود بهره برده و امور درسی را به کمک دانش آموزان سازماندهی کنند. یادگیری با شیوه­ی که دانش­آموزان با خواندن، نوشتن، پژوهش، تجزیه و تحلیل، تفکّر و محاسبه، مراجعه به منابع مختلف و …،اطّلاعات گذشته و حال را به هم پیوند دهند. این روش به دانش آموزان کمک می کند تا انگیزه ی بیشتری داشته باشند.در کلاس های درسی که معلّمان از این روش استفاده می­کنند معمولاً دانش­ آموزان در قالب گروه های کوچک  بایاری هم دیگر به یادگیری موضوع مورد نظر و بحث و گفت و گو می­پردازند.(امانی طهرانی،1379)

 

روش تدریس دریافت مفهوم بر اساس شیوه تفکر طراحی شده است که برای تدریس مفاهیم و کمک به دانش­آموزان در یادگیری مؤثرتر آن­ها تدوین شده­است که از تکنیکهای آن برای ارائه اطلاعات سازمان یافته­ از میان موضوعات بسیار گسترده به دانش­آموزان، در هر مرحله از رشد می­توان استفاده کرد که بهره گیری از الگوی دریافت مفهوم سبب شکیبایی دانش آموزان در تحمل ابهامات می شود و چون به دانش آموزان اجازه داده می­شود فرضیه های خود را یادداشت کنند،این یادداشت ها درمرحله آخر می تواند به بیان جریان تفکر دانش آموزان کمک کند .(حاجی اسحاقی،1385).

 

 

 

 

 

بیان مسئله

 

از اهداف و وظایف مهم آموزش و پرورش می توان ایجاد زمینه برای رشد همه جانبه فرد و تربیت انسانهای سالم ،­کارآمد و مسئول برای ایفای نقش در زندگی فردی و اجتماعی نام برد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

دانش­آموزان یکی از ارکان اساسی نظام­آموزشی می­باشند که با تربیت صحیح آنها می­توان افراد سالم به جامعه تحویل داد.از کل دانش­آموزانی که وارد سیستم آموزش و پرورش می­شوند. تعداد اندکی از آنها می­توانند استعدادهای خود را شکوفا کنند و در این عرصه موفق گردند و عملکرد تحصیلی خوبی از خود نشان دهند.عملکرد تحصیلی تحت تاًثیر یک­سری عواملی است. یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر عملکرد تحصیلی دانش­آموزان می­توان انگیزش پیشرفت آنها را نام برد.

 

افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند.حتی پس از آنکه در انجام کاری شکست خوردند،­از آن دست نمی­کشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه می­دهند.”دانش آموزان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا همواره می­خواهند موفق بشوند و آن ­را انتظار می­کشند؛ و وقتی که شکست می­خورند کوششهای خود را دو برابر می­کنند و به فعالیت خود ادامه می­دهند”.(اسلاوین،2006 ترجمه،سیدمحمدی،1389).

 

در پیش بینی پیشرفت تحصیلی،برخی از روانشناسان متغیرهایی همچون انگیزه پیشرفت را از جهاتی مهمتر از هوش و استعداد می دانند.زیرا هوش از سازه های نسبتا ثابت و نسبتا دگرگون ناپذیر است.اما انگیزه پیشرفت را می توان با چاره اندیشی هایی دگرگون ساخت.(مککلند، 1961).

 

با توجه به اینکه انگیزه پیشرفت تحصیلی متغیری است که از راه مشاهده رفتار یا نمرات درسی دانش آموزان در فضای آموزشی استنباط می شود در این راستا به نظر می­رسد یکی از عوامل مؤثر در این امر مهم و نیز عملکرد تحصیلی دانش آموزان، روش تدریس معلم می باشد.

 

تدریس یکی از ارکان اصلی یک سیستم آموزشی به شمار می رود که کارآیی نظام آموزشی به آن بستگی دارد.اگر محتوای آموزشی با مناسبترین و کار آمدترین روشها تدریس نشوند کارآیی نخواهد داشت.یکی از مشکلات امروز هر سیستم آموزشی عدم اطلاع و آگاهی کافی اغلب معلمان به روشها والگوهای پیشرفته تدریس است.الگوهای تدریس در واقع الگوهای یادگیری هستند.ما با استفاده از الگوها در حالیکه به شاگردان در کسب اطلاعات، نطرات و مهارتها و راههای تفکروابراز نظرخود کمک می کنیم،نحوه یادگیری را نیز به آنها می آموزیم.(بروس جویس؛ مارشا ویل وامیلی کالهون،ترجمه بهرنگی،1384).

 

 

 

   مربیان تعلیم و تربیت به دنبال این هستند که علم و دانش به وسیله خود یادگیرندگان ساخته شود و یادگیری، تنها انتقال معلومات نباشد و دانش­آموزان خود در کشف مفاهیم تلاش کنند. به همین منظور روشهای تدریس ابداع شد که دراین راستا دانش­آموزان را تقویت کند.(همان منبع).

 

اهداف درس علوم تجربی شامل دست یافتن دانش آموز به مواردی­است از قبیل: همه جانبه­گری،رویکرد تلفیقی،تفکر، آگاهی،توانایی،ایجاد ارتباط بین آموزه های علمی و زندگی واقعی و به عبارتی کسب علم مفید،سودمندوهدفدار که بتواند انسانهایی مسؤلیت پذیر،متفکر و خلاق پرورش دهد که به کارگیری روشهای تدریس فعال مانند ساختگرایی،دریافت مفهوم و… می تواند در دستیابی به این اهداف بسیار مؤثر باشد. الگوی دریافت مفهوم به منظور کمک به دانش آموزان در یادگیری مؤثرتر مفاهیم و بر اساس مطالعات برونرپیرامون شیوه ی تفکر طراحی گردیده است که این الگو، فرصت تحلیل جریان فکر و رشد شیوه های مؤثر تفکر را برای دانش آموزان فراهم می آورد(آقازاده،1386).

 

در الگوی ساختگرایی، دانش آموزان طی تلاش برای حل مسایل علمی دایماً فرصت ساماندهی و باز سازی ادراکات خود را دارند و می توانند برای رسیدن به دانش چندین را ه را برنامه ریزی کنند.این الگوی تدریس دانش آموزان را برای تحلیل، تفسیرو پیش بینی ترغیب می کند.(حریر فروش،صادقی،1389).

 

ساختگرایی،­معمولاً به این نظر اشاره دارد که یادگیرندگان خود به ساخت دانش خود اقدام می­کنند.بر خلاف رفتارگرایی که معمولاً بر معلمان و کتابهای درسی تأکید می­ورزند،­ساختگرایی به یادگیرندگان فرصت می­دهد دانشی را که حایز اهمیت است در نظر آورند.مزیت فلسفه ساختگرایی آن است که هرگاه دانش­آموز راهی علمی برای حل مسأله خود بیابد،­آن راه حل بخشی از خود وی می شود.اگرفرصتی فراهم آوریم که یادگیرندگان دانش خود را کشف کنند یا آن را بسازند یاد گیرندگانی پرورش خواهیم داد که دارای عملکرد بالا،­تفکر انتقادی و یادگیری مادام­العمر خواهند شد.دراین روش با سپردن مسؤولیت به دانش­آموزان می­توان باعث تقویت،­ترغیب و پذیرش اختیار و ابتکار دانش­آموزان گردید.(آقازاده،1386).

 

 

 

به نظر می رسد ضروریست که کاربرد روش تدریس ها ارزیابی گردد تا مشخص شود که اجرای هر یک تا چه حدودی بر انگیزه پیشرفت و عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذار است؟سر انجام این پژوهش،­ می خواهد به پاسخ این سؤالها برسد که 1)­میزان اثربخشی دو مورد از روشهای تدریس فعال به  نام دریافت مفهوم و ساختن­گرایی بر میزان انگیزش پیشرفت و عملکرد و پیشرفت تحصیلی در درس علوم تجربی چگونه است؟ 2)­آیا بین اثربخشی این دو نوع روش تدریس فعال و روش تدریس سخنرانی که جزء روشهای غیر فعال محسوب می شودبر میزان انگیزش پیشرفت و عملکرد و پیشرفت تحصیلی در درس علوم تجربی تفاوت معناداری وجود دارد؟

 

 

 

 

 

education

 

Motivation

 

Cohen loeez

 

intrinsic Motivation

 

 Extrinsic Motivation

 

Scholastic achievement

 

autonomy(independence)

 

Alpentrich&Wieel ech shanc

 

Cheryl Lynn,Spaulding

 

Teaching

 

educational function

 

Slavin

 

McClelland

 

Brusce.Weil & Calhoon

 

Bruner

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...