مطالعه ارتباط بین عدم تقارن اطلاعاتی، کیفیت افشا و کیفیت گزارشگری مالی در … |
امروزه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری نقش بسیار مهمی در گردش فعالیت سازمانها ایفا نموده، در مجموعه محیط اقتصادی کشورها وظیفهای با اهمیت بر عهده دارند. بسیاری از تصمیمات اقتصادی بر اساس اطلاعات حاصل از این سیستمها اتخاذ شده، سهم عمدهای از مبادلات اوراق بهادار به خرید و فروش سهام شرکتها اختصاص دارد که آن نیز به نوبه خود میتواند تحت تأثیر ارقام و اطلاعات حسابداری باشد. هرگونه پژوهش در زمینه نحوه اثرگذاری اطلاعات حسابداری بر طیف وسیع تصمیمگیرندگان ذینفع در شرکتها، به درک بهتر از چگونگی نقش این اطلاعات و ضرورت افشای بیشتر و بهتر آنها کمک میکند. از آنجا که سهامداران و بستانکاران دو گروه اصلی استفادهکننده اطلاعات مالیاند و فراهم آوردن اطلاعات مربوط و قابل اتکا برای این دو گروه، از دغدغههای اصلی مدیریت و سیستمهای اطلاعاتی حسابداری به شمار میرود، توجه به کیفیت اطلاعات تهیه شده برای این دو گروه ضرورتی خاص دارد (ثقفی و عرب مازار یزدی، 1389).
1-2 بیان مسأله
بعضی از سرمایهگذاران شامل افراد درون سازمانی مانند مدیران، تحلیلگران آنها و مؤسسههایی که از این افراد اطلاعات دریافت میکنند به اخبار محرمانه دسترسی دارند. هرچه اطلاعات محرمانه بیشتر باشد، دامنهی تفاوت قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش سهام بین سرمایهگذاران افزایش مییابد و در نتیجه بازده سرمایهگذارانی که به این گونه اطلاعات دسترسی ندارند، کاهش مییابد. این قضیه با نتایج پژوهشهایتجربی زیادی هماهنگ است. قائمی و وطنپرست (1384)، ضمن اشاره به سابقهی مفصل موضوع در سطح دنیا، نشان دادهاند در بورس اوراق بهادار تهران هم افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین معاملهگران، دامنهی قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را وسیعتر میکند. چنانچه اطلاعات محرمانه وجود نداشته باشد، آثار اطلاعات عمومی موجود توسط بازارسازها در قیمت سهام منعکس میشود. یعنی بازارسازها در هنگام دریافت اطلاعات، قیمت را به سطحی مناسب هدایت میکنند و در نتیجه خرید و فروش غیرعادی هم صورت نمیگیرد.
برای تبیین تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر کیفیت افشا و کیفیت گزارشگری مالی، لازم است ریشهی عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران مورد کندوکاو بیشتری قرار گیرد. منشأ بخش عمدهای از عدم تقارن اطلاعاتی، فرصتهای سرمایهگذاری و رشد شرکتها است و بخشی از آن نیز ریشه در روشهای جمعآوری و گزارش اطلاعات توسط مدیریت دارد. عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از فرصتهای رشد و سرمایهگذاری به مدیریت امکان بیشتری برای دستکاری صورتهای مالی میدهد تا بتواند به وسیله مبادلات خودی و همچنین افزودن بر مزایای جبران خدمات، منابع را به خود منتقل کند. چنین تلاشهایی هزینهبرند، زیرا چنین فعالیتهایی مدیریت را از بیشنهسازی ارزش شرکت منحرف میکند و باعث ایجاد هزینههای نمایندگی میشود. علاوه بر این، معمولاً مدیران نسبت به گزارش زیانها بیمیل هستند. وجود استانداردهایی مبنی بر الزام به تأییدپذیری کمتر برای شناسایی زیانها، میتواند موجب شود اطلاعاتی را که مدیران تمایلی به افشای آن ندارند، افشا شود (رضازاده و آزاد، 1387).
1-3 اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
انجام این پژوهش از جهات بسیاری دارای اهمیت است ولی از سه جهت بهطور اساسی دارای ارجحیت است که بهطور خلاصه در ذیل بیان شده است.
اول اینکه، چند عامل مشخص شرط رقابت کامل است، از جمله: الف) بینهایت بودن تولیدکنندگان و مصرفکنندگان (ذرهای بودن بازار) ب) آزادی ورود به بازار و خروج از آن ج) شفافیت اطلاعات. همانطوری که گفته شد شفافیت اطلاعات یکی از شرایط رقابت کامل میباشد.که در صورت فقدان آن عدم تقارن اطلاعاتی به وجود میآید واین عامل باعث پیدایش رانت میگردد(میدری، 1373).
دوم اینکه، کیفیت بالای افشا و تقارن اطلاعاتی موجب هماهنگی بیشتر مدیران و سرمایهگذاران در رابطه با تصمیمهای سرمایهگذاری میشود. برعکس، هرچه کیفیت افشای اطلاعات پایینتر و عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران بیشتر باشد، سرمایهگذاران به جهت پذیرش ریسک بیشتر، هزینه سرمایه بالاتری را مطالبه میکنند (آمیهود و مندلسون، 1986).
بنابراین،در این پژوهش ارتباط بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت افشا و کیفیت گزارشگری مالی مورد مطالعه قرار گرفته است. که بنا به دلایل و مطالب گفته شده یک ضرورت مهم است و امید است این پژوهش باعث افزایش شفافیت اطلاعات صورتهای مالی و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و بالابردن کیفیتافشا شود که از آن طریق کیفیت گزارشگری مالی افزایش یابد. تا ذینفعاناستفادهکننده از گزارشهای مالی (سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان صورتهای مالی) را برای اخذ تصمیمات مهم مالی یاری دهد.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 اهداف کلی
هدف کلی این پژوهش تجزیه و تحلیل ارتباط بین توزیع ناهمسان اطلاعات و کیفیت افشای اطلاعات مالی و کیفیت گزارشهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1-4-2 اهداف فرعی
- شناخت رابطهی بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت افشا.
- شناخت رابطهی بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت گزارشگری مالی.
- شناخت رابطهی بین کیفیت افشا و کیفیت گزارشگری مالی.
1-4-3 اهداف کاربردی
1-5 فرضیههای پژوهش
پژوهش حاضر در جستجوی آن است تا با بررسی رابطه “عدم تقارن اطلاعاتی” و “کیفیت افشا” و “کیفیت گزارشگری مالی” میزان اثرگذاری کیفیت اطلاعات بر گزارشهای مالی را مشخص نماید تا از این طریق بر بهینه بودن سرمایهگذاریهای صورت گرفته توسط مدیران، مؤثر واقع شود. در این پژوهش از معیارهای قابلیت اتکای اطلاعات مالی و بهموقع بودن اطلاعات مالی برای سنجش کیفیت افشا و همچنین از معیارهای مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی و محافظهکاری شرطیحسابداری و محافظهکاری غیرشرطی حسابداری و کیفیت اقلام تعهدی برای سنجش کیفیت گزارشگری مالی استفاده شده است.و اینکه به دلیل وجود مشکل هم خطی درمدل کلی،رابطه بین متغیرها به صورت جداگانه وبهمنظور شفاف شدن بیشتر کار و بررسی موضوع در سطح تفضیلی سعی شده فرضیهها بصورت فرعی و یا ریزتر تجزیه شوند. پس با عنایت به مطالب فوق بیان این فرضیهها موضوعیت پیدا میکند:
فرضیه اصلی 1 : بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت افشا رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی اول: بین عدم تقارن اطلاعاتی و قابلیت اتکای اطلاعات مالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و بهموقع بودن اطلاعات مالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه اصلی2 : بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت گزارشگری مالی رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی اول: بین عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظهکاری شرطی حسابداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظهکاری غیرشرطی حسابداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم: بین عدم تقارن اطلاعاتی وکیفیت اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه اصلی 3 : بین کیفیت افشا و کیفیت گزارشگری مالی رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی اول: بین قابلیت اتکای اطلاعات مالی و مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم:بین قابلیت اتکای اطلاعات مالی و محافظهکاری شرطی حسابداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم:بین قابلیت اتکای اطلاعات مالی و محافظهکاری غیرشرطی حسابداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم:بین قابلیت اتکای اطلاعات مالی و کیفیت اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی پنجم: بین بهموقع بودن اطلاعات مالی و مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ششم: بین بهموقع بودن اطلاعات مالی و محافظهکاری شرطی حسابداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی هفتم:بین بهموقع بودن اطلاعات مالی و محافظهکاری غیرشرطی حسابداری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی هشتم:بین بهموقع بودن اطلاعات مالی و کیفیت اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
1-6 تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
1-6-1 عدم تقارن اطلاعاتی
در این رابطه:
SPREADمعرف دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام
AP معرف میانگین قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت i در دورهی t
BPمعرف میانگین قیمت پیشنهادی خرید سهام شرکت i در دوره ی t
tمعرف سال مورد بررسی
iمعرف شرکت مورد بررسی
1-6-2 کیفیت افشا
کیفیت افشا یکی از متغیرهای درونزای این پژوهش است. در این پژوهش از امتیازهای سالانهی کیفیت افشای شرکتی محاسبه شده برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1387 لغایت 1391 استفاده شده است. امتیاز اطلاعرسانی ناشران بر اساس وضعیت اطلاعرسانی آنها از نظر قابلیت اتکا و بهموقع بودن ارسال اطلاعات محاسبه شده است.
1-6-2-1 قابلیت اتکای اطلاعات مالی
برای اینکه اطلاعات مفید باشد باید قابل اتکا باشد. اطلاعاتی قابل اتکاست که عاری از اشتباه و تمایلات جانبدارانه با اهمیت باشد و بهطور صادقانه معرف آن چیزی باشد که مدعی بیان آن است یا بهگونهای معقول انتظار میرود، بیان کند. بیان صادقانه، رجحان محتوا بر شکل، بیطرفی، احتیاط و کامل بودن ویژگیهای لازم برای قابل اتکا بودن است (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، 1387).
میزان نوسانها و تغییرات پیشبینیهای ارسالی و همچنین تفاوتهای میان مبالغ پیشبینی شده و عملکرد واقعی حسابرسی شده نیز، معیار قابلیت اتکا در این محاسبهها هستند.
1-6-2-2 بهموقع بودن اطلاعات مالی
بهموقع بودن یکی از مهمترین ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی محسوب میشود بهموقع بودن به این مفهوم است که اطلاعات باید در کوتاهترین زمان و به سریعترین شکل ممکن در دسترس استفادهکنندگان قرار گیرد. هر چه فاصله زمانی بین پایان سال مالی و تاریخ انتشار صورتهای مالی واحدهای تجاری کوتاهتر باشد، سودمندی حاصل از صورتهای مالی حسابرسی شده سالانه واحدهای تجاری افزایش مییابد. افزایش فاصله زمانی بین پایان سال مالی و تاریخ انتشار صورتهای مالی، احتمال فاش شدن اطلاعات به نفع گروهی از استفادهکنندگان و به زیان سایرین را افزایش میدهد (مرادی و پورحسینی، 1388).
بهموقع بودن اطلاعات بر اساس زمان ارسال آنها از سوی شرکت، پیشبینیهای درآمد هر سهم، صورتهای مالی میاندورهای حسابرسی نشده، صورت وضعیت پرتفوی، اظهارنظرهای حسابرس نسبت به پیشبینی درآمد هر سهم اولیه و شش ماهه، صورتهای مالی میان دورهای شش ماهه، صورتهای مالی حسابرسی نشده و حسابرسی شدهی پایان دورهی مالی و محاسبهی میزان تأخیر در ارسال اطلاعات، مورد محاسبه قرار گرفتهاند.
1-6-3 کیفیت گزارشگری مالی
توان صورتهای مالی در انتقال اطلاعات عملیات شرکت و به طور خاص پیشبینی جریانهای نقدی موردانتظار آن به سرمایهگذاران (مدرس و حصارزاده، 1387).
کیفیت گزارشگری مالی ضوابطی است که اطلاعات مفید وسودمند را از سایر اطلاعات تفکیک میکند و سودمندی اطلاعات مالی را ارتقا میدهد (نوروش، 1377).
1-6-3-1 مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی
به طور کلی، مدیریت سود از دو طریق امکانپذیر است:مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری و مدیریت واقعی سود.در حالت اول مدیریت از طریق اقلام تعهدی اختیاری بهآرایش ارقام حسابداری مطابق با اهداف مطلوب خود میپردازد.اما در حالت دوم، مدیریت با اتخاذ برخی تصمیمات عملیاتی و به عبارت دیگر دستکاری فعالیتهای واقعی به مدیریتواقعی سود روی آورده و به سود مورد نظر خویش دست مییابد. هلی و والن مدیریت سود را به این صورت تعریف میکنند: ” مدیریت سود زمانی رخ میدهد که مدیران از قضاوت در گزارشگری مالی و ساختار معاملات برای دستکاری گزارشهای مالی و گمراه کردن برخی افراد ذینفع در مورد فعالیتهای تجاری شرکت یا اثرگذاری بر نتایج قراردادهای مبتنی بر ارقام حسابداری گزارش شده استفاده کنند.” مدیریت سود از طریق اقلام تعهدیبهوسیله مدل تعدیل شده جونز اندازهگیری شده است.
( ) (
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
) +
در این رابطه:
TA معرف مجموع اقلام تعهدی
Aمعرف مجموع داراییها
REVمعرف مجموع درآمد(فروش)
PPEمعرف اموال، ماشینآلات و تجهیزات ناخالص
پس از تخمین پارامترهای مدل بالا از طریق مدلهای سری زمانی و یا مقطعی، اقلام تعهدی غیراختیاری (NDA) به شرح زیر برای ” دوره برآورد ” حساب میشوند:
1-6-3-2محافظهکاری حسابداری
تعریفی که توسط محققان از محافظهکاری حسابداری صورت گرفته است، آنرا اینچنین بیان میکند: “محافظهکاری حسابداری، یک مفهوم حسابداری است که منجر به کاهش سود انباشته گزارش شده از طریق شناخت دیرتر درآمد و شناخت سریعتر هزینه،ارزیابی پایین دارایی و ارزیابی بالای بدهی میشود.”
واتز (2003)محافظهکاری حسابداری را اینچنین تعریفکرده است:
لزوم تفاوت قائل شدن در اثباتپذیری شناسایی سود در مقابل زیان. طبق این تعریف از محافظهکاری، پیشبینی سودهای آتی، بایستی از قابلیت اثباتپذیری بیشتری نسبت به زیانهای آتی برخوردار باشد.
رایان (2006)، محافظهکاری را به دو نوع محافظهکاری شرطی و محافظهکاری غیرشرطیتقسیم کرده است. محافظهکاری شرطی، محافظهکاری است که توسط استانداردهای حسابداری الزامی شده است. یعنی شناخت به موقع زیان در صورت وجود اخبار بد و نامطلوب و عدم شناخت سود در مواقع وجود اخبار خوب و مطلوب. برای مثال کاربرد قاعدهی اقل بهای تمام شده یا خالص ارزش فروش در ارزیابی موجودی کالا، نوعی محافظهکاری شرطی است. به این نوع مخافظهکاری، محافظهکاری سود و زیان و یا محافظهکاری گذشتهنگر نیز میگویند. اما محافظهکاری غیرشرطیاز طریق استانداردهای پذیرفتهشدهی حسابداری، الزامی نشده است. این نوع محافظهکاری، کمتر از واقع نشان دادن ارزش دفتری خالص داراییها به واسطهی رویههای از پیش تعیین شده حسابداری است. این نوع محافظهکاری، به محافظهکاری ترازنامه و یا محافظهکاری آیندهنگر نیز معروف است.
محافظهکاری حسابداری با مدل بسط یافته باسو اندازهگیری شده است.
AIit = α1 + α2 (Mit – 1 – Bit- 1) + (β0 Δ
در این رابطه:
AIitمعرفسود عملیاتی هر سهم برای شرکت i در دوره t، که از صورت سود و زیان قابل استخراج است.
Mt-1 معرفمبنای تعیین ارزش بازار است که از طریق قیمت ابتدای دوره هر سهم در بازار اوراق بهادار تهران اندازهگیری می شود.
Bt-1معرف ارزش حسابداری (ارزش دفتری) است و از تقسیم حقوق صاحبان سهام ابتدای دوره بر تعداد کل سهام حاصل میشود.
∆Mt+معرف مجموع افزایش تغییرات قیمت سهام به صورت ماهانه میباشد و نشاندهنده مجموع رویدادهای اقتصادی است که منبع اخبار خوب بودهاند و موجب افزایش قیمت سهام شدهاند.
∆Mt– معرف مجموع کاهش تغییرات قیمت سهام به صورت ماهانه میباشد و نشاندهنده مجموع رویدادهای اقتصادی است که منبع اخبار بد بودهاند و موجب کاهش قیمت سهام شدهاند.
1αمعرف میزان محافظهکاری غیرشرطیطی دوره میباشد.
2α معرف بخشی از تفاوت ارزش دفتری و قیمت بازار است که در سود دوره t ثبت شدهاند و ناشی از بازشناخت، محافظهکاری غیرشرطی دورههای گذشته یا بازشناخت تغییرات گذشته ارزش بازار میباشند.
میزان محافظهکاری شرطیاز مدل زیر بدست میآید:
0β – 1β = Ct
1-6-3-3 کیفیت اقلام تعهدی
تای (2004)، کیفیت اقلام تعهدی را اینچنین تعریف کرده است:
“حدی که اقلام تعهدی شناسایی جریان نقد را تعدیل و یا منتقل میکند تا ارقام تعدیل شده، عملکرد واحد تجاری را بهتر اندازهگیری کند، وسود و جریان نقد آتی را پیشبینی نماید.”
کیفیت اقلام تعهدی با مدل دیچو سنجیده شده است.
در این رابطه:
OCFمعرف جریانهای نقدی عملیاتی
ΔREVمعرف تغییرات در درآمد
PPEمعرف اموال، امکانات،تجهیزات
iمعرف شرکت مورد بررسی
tمعرف سال مورد بررسی
1-6-4 متغیر کنترلی
در این رابطه:
SIZEمعرف اندازه شرکت
MVمعرف ارزش بازار شرکت
iمعرف شرکت مورد بررسی
tمعرف سال مورد بررسی
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1400-05-12] [ 08:18:00 ق.ظ ]
|