:

 

بهداشت روانی که یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف است ، نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می کند.. سازمان بهداشت جهانی سلامتی را رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری و ناتوانی تعریف می کند . سلامت روان عبارت است از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیت های اجتماعی و قدرت سازگاری با آن ها و شکوفایی استعدادهای ذاتی ارتقای سلامت روانی در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی می شود. در این میان دانشجویان به دلیل شرایط خاص دانشجویی از جمله دوری از خانواده، وارد شدن به مجموعه ای بزرگ و پر تنش، مشکلات اقتصادی و نداشتن درآمد کافی، حجم زیاد دروس، رقابت های فشرده و … مستعد از دست دادن سلامت روانی هستند دانشجویان به طرق مختلف از دانشگاه اثر می پذیرند. برای بعضی از  آنها دانشگاه استرس آور است، زیرا یک تغییر ناگهانی از دوره دبیرستان محسوب می شود و برای گروه دیگر جدا شدن از خانه منبع استرس است . اگر چه مقداری استرس برای رشد فرد لازم است اما بیشتراز آن دانشجویان را دستپاچه می کند و روی توانایی انطباق آ نها اثر می گذارد ورود به دانشگاه مقطعی بسیار حساس در نیروهای کارآمد ، فعال و جوان در هر کشوری است و غالبا با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و انسانی آ نها همراه می باشد. از این رو مطالعات صورت گرفته نشان دهنده آن است شیوع و شدت مشکلات روانی در دانشجویان نسبت به جمعیت غیر دانشجو افزایش پیدا کرده است. بر اساس گزارش انجمن ملی سلامت روانی نتایج بررسی های اخیر در انستیتوی علوم بهداشتی ولفسون لندن مشان می دهد که  46 درصد دانشجویان مرد و 64 درصد دانشجویان زن از اضطراب و 12 درصد دانشجویان مرد و 15 درصد دانشجویان زن از افسردگی رنج می برند.مشاوران انستیتوی یاد شده افزایش مراجعه دانشجویان را به مراکز مشاوره از 4/2 در 100000 نفر در سال 1995 به 7/9 در سال 2000 گزارش کرده اند. عوامل متعددی بر سلامت روانی دانشجویان می تواند تأثیرگذار باشد که به طور کلی می توان آن ها را در سه گروه تقسیم بندی کرد : الف – عوامل شخصی ب -عوامل مربوط به دانشگاه ج – عوامل اجتماعی.نکته حائز اهمیت در رابطه با سلامت روانی این است که در چند سال اخیر سازه ها و مفاهیم متعددی با آن مورد مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است که در این میان می توان به سبک های مقابله ای و سبک هویت اشاره کرد.تاکید مطرح در سلامت روانی بر توانایی های مقابله ای ،به ویژه توانایی مقابله با فشار روانی بر توانایی های مقابله ای، به ویژه توانایی مقابله با فشار روانی به این دلیل است که انسانها همواره در معرض فشار روانی هستند. اگر منبع فشار روانی کنترل و مهار نشود ، فرد در معرض بسیاری از بیماری های جسمانی و روان ی قرار می گیرد(ورلی و لیتینگ، .(2002براساس نظر ( لازاروس ،2000 به نقل از فتی و همکاران، (1385 دو نوع مقابله اصلی در برابر فشار روانی وجود دارد. در مقابله مسأله مدار فرد بر عامل فشار آور متمرکز می شود و سعی می کند اقدامات سازنده ای در راستای تغییر شرایط فشارآور یا حذف آن انجام دهد (فتی و همکاران، 1385 ).در مقابل در مقابله هیجان مدار  فرد سعی می کند، پیامدهای هیجانی واقعه فشارآور را مهار کند. کارکرد اولیه مقابله هیجان مدار تنظیم و مهار هیجانی عامل فشارآور است تا تعادل هیجانی فرد حفظ شود.(دافعی،1376).

کیفیت زندگی

 

1-1-بیان مساله

 

1-2-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:

 

1-3-اهداف پژوهش                                                                                                        

 

الف)اهداف کلی تحقیق:

 

هدف کلی پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس سبک های مقابله ای و سبک هویت در دانشجویان می باشد.

 

ب)اهداف جزئی تحقیق:

 

1) تعیین رابطه ی سبک های مقابله ای(مسأله مدار،هیجان مدار،اجتنابی) با سلامت روان در دانشجویان.

 

2)تعیین رابطه ی سبک های هویت با سلامت روان در دانشجویان.

 

3)تعیین سهم هر یک از سبک های مقابله ای (مسأله مدار ،هیجان مدار ،هیجانی)و سبک هویت در پیش بینی سلامت روان در دانشجویان.

 

1-4-فرضیه های تحقیق

 

1) سبک مقابله ای و سبک هویت سلامت روان را پیش بینی می کند

 

2)بین سلامت روان با سبک مقابله ای رابطه وجود دارد.

 

3)بین سلامت روان با سبک هویت رابطه وجود دارد.

 

1-5-تعاریف مفهومی و عملیاتی متغییر ها

 

الف)تعاریف مفهومی:

 

-سلامت روان: کاپلان(1971) سازگاری مداوم با شرایط متغییر و تلاش برای تحقق اعتدال بین تضادهای درونی و الزامات محیطی در حال تغییر می داند.

 

-سبک هویت: عبارت است از اینکه چگونه افراد به جستجو،پرداختن و ارزیابی اطلاعات مربوطه به خود میپردازد و از آن استفاده میکند.(برزونسکی،1990 به نقل از هیدر،2001).

 

ب)تعاریف عملیاتی:

 

 -سلامت روان: به نمره ای که فرد از پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28)کسب خواهد کرد.

 

-سبک مقابله:به نمره ای که فرد از پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای موس و بلینگ کسب خواهد کرد.

 

-سبک هویت:به نمره ای که فرد از پرسشنامه ی سبک هویت برزونسکی(ISI-6G)کسب خواهد کرد.

 

2-1- سلامت روان

 

2-1-2-مفاهیم سلامتی

 

     معنای لغوی سلامتی کامل بودن است. این واژه در زبان­های انگلوساکسون از ریشه­ای گرفته می‌شود که واژه­های کامل، بی عیب و مقدس  هم از آن گرفته شده اند ( حسینی، 1374).

 

سلامتی را می­توان در چند سه مفهوم زیر بررسی نمود:

 

ج) مفهوم روانشناختی: با پیشرفت علوم اجتماعی در دوران معاصر آشکار شده است که سلامت تنها یک پدیده زیست پزشکی نیست، بلکه 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  چیزی است که می­تواند تحت تاثیر عوامل اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و زیست شیمی قرار گیرد.

 

د) مفهوم کلیت (جامع): ترکیبی از همه مفاهیم نامبرده شده می­باشد (بشارتی فر،1381).

 

انجمن بهداشت روانی آمریکا افراد سالم را با سه خصوصیت عمده زیر معرفی می­کنند:

 

1- افراد سالم از لحاظ روانی احساس راحتی می­کنند. خود را آن­گونه که هستند می‌پذیرند، از استعدادهای خود بهره­مند می­شوند و بیشترین بهره را از آنان می­برند. آنها در مورد عیوب جسمانی و ناتوانی­های خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی­شوند. افراد مورد اشاره دیدگاهی واقع گرایانه دارند و دشواری­های زندگی را سهل می­انگارند. آن­ها وقت کمی را در نگرانی، ترس، اضطراب و یا حسادت سپری می­کنند، اغلب آرامند و نسبت به عقاید تازه گشاده­رو هستند و دارای طیب خاطر و طبعی شوخ هستند و اعتماد به نفس بالایی نیز دارند. آن­ها از حضور در جمع لذت می­برند، اما به تنها بودن نیز اهمیت نمی­دهند و وحشتی از آن ندارند. شاید مهمتر از همه­ی این­ها برخوردار از سیستم ارزش هستند که از تجربه شخصی­شان سرچشمه می­گیرد.

 

2- افراد سالم احساس خوبی نسبت به دیگران دارند. آن­ها می­کوشند تا دیگران را دوست بدارند و به آنان اعتماد کنند و تمایل دارند دیگران نیز آن­ها را دوست داشته باشند و به آن­ها اعتماد نمایند. چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند. آن­ها با احساس یکی بودن با جامعه، نسبت به دیگران احساس مسئولیت می­کنند.

 

3- افراد سالم قدرت روبرو شدن با نیازمندی­های زندگی را دارند. این افراد معمولاً نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می­کنند و با مشکلات با همان شیوه که رخ می­دهد برخورد می‌کنند. آن­ها در مورد آن­چه که می­توانند انجام دهند، دارای پندارهای واقع گرا هستند، بنابراین آن­ها تا آن­جا که ممکن است محیط خود را شکل می­دهند و تا جایی که ضرورت دارد با آن سازگار می­شوند. از تجارب بنیادین زندگی لذت می‌برند، اما هرگز شیفته­ی خود نمی­شوند. آن­ها به بررسی تجارب و تبادل با دنیای خارج از خود می­پردازند و بیشترین تلاش خود را صرف آن­چه که انجام می­دهند می­کنند و پس از آن نیز احساس خرسندی نصیبشان می­شود (بشارتی فر،1381).

 

بلاستر جامعه شناس انگلیسی در کتابی که در زمینه ارزیابی سلامت در سال 1990 نوشته است، بر این چند نکته درباره­ی سلامت به طور کلی تاکید داشته است (به نقل از ترکان، کبیر و حاکمی، 1386).

 

1- سلامت مفهومی چند بعدی است. فرد ممکن است از یک نقطه نظر سالم و از نقطه نظر دیگر در شرایط بیماری قرار داشته باشد. بسیاری از افراد ممکن است علی­رغم اینکه به مشکلات و بیماری‌های متعدد دچار باشند (نظیر پادرد، میگرن، مشکل دید، افسردگی…) خود را همچنان سالم به حساب بیاورند. ممکن است فرد بیماری جسمانی مشخصی نداشته باشد اما بدلیل ناخرسندی روحی-­­ روانی، خود را بیمار تلقی کند.

 

2- وضعیت سلامت ممکن است نقطه­ای در یک پیوستار در نظر گرفته شود یعنی سلامت یا عدم آن را نمی­توان سیاه و سفید دید.

 

3- تعریف از سلامت بهنجار می­تواند در بردارنده­ی میزان معینی از علائم یا نشانه­های بیماری باشد که به جنس، یا تجربه­ی فرد یا هنجارهای اجتماعی در افراد تفاوت پیدا می­کند. در واقع اینکه فردی بگوید هیج نشانه­ای از بیماری ندارد غیر عادی تلقی می­شود.

 

4- جنبه یا وجه کارکردی، سلامت یکی از مهمترین عناصر تعریف سلامت نزد افراد عامی است. توانایی ایفای نقش­های اجتماعی یکی از ویژگی­های سالم بودن لحاظ می­شود، “وقتی نتوانم کارهایم را انجام بدهم می فهمم سالم نیستم”.

 

2-1-3-مفهوم سلامت روان

 

تاکنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده که همگی بر اهمیت تمامیت و یکپارچگی شخصیت تأکید ورزیده­اند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را چنین تعریف می‌نماید: سلامت فکر عبارت است از قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ و موزون با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها، اختلافات، مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر،1384). فرهنگ روانشناسی لازاروس سلامت روان را چنین تعریف می­کند: «استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کارکردن، در موقعیت­های دشوار، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود یا توانایی داشتن». (لوینسون 1988،به نقل از؛بشارتی فر،1381) سلامت روان را این طور تعریف می­کند: « سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان دارد و مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن حائز اهمیت است». رانک؛ سلامت روان را صلاحیت زندگی بدون ترس، گناه و اضطراب و داشتن مسئولیت برای اعمال و کردار خود فرد می داند.

 

( چاهن 1991،به نقل از؛گرجی زاده،1386) سلامت روان را وضعیتی از بلوغ روانشناختی تعبیر می­کند که عبارت است از حداکثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران می­شود. در سال­های اخیر، انجمن کانادایی روانی، «سلامت روان» را در سه بخش تعریف کرده است:

 

بخش اول: بازخوردهای مربوط به «خود» شامل:

 

الف. تسلط بر هیجان­های خود

 

ب. آگاهی از ضعف­های خود

 

ج. رضایت از خوشی­های خود.

 

بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران شامل:

 

الف. علاقه به دوستی­های طولانی و صمیمی

 

ب. احساس تعلق به یک گروه

 

ج. احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی.

 

بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل:

 

الف. پذیرش مسئولیت­ها

 

ب. ذوق توسعه امکانات و علایق خود

 

ج. توانایی اخذ تصمیم­های شخصی

 

د. ذوق خوب کار کردن (به نقل از گنجی، 1383).

 

2-1-4-نظریه­های سلامت روان

 

مکاتب مختلف روانشناسی تعاریف و نظریه­های متفاوتی در مورد سلامت روان و ویژگی­های افراد برخوردار از سلامت روان دارند، در این بخش به برخی از مهمترین این نظریه­ها پرداخته خواهد شد.

 

2-1-4-1- نظریه فروید

 

به اعتقاد فروید اکثریت مردم به درجات مختلف روان­نژند هستند و سلامت روان یک آرمان است نه یک هنجار آماری. طبق نظریه فروید برای سلامت روان، یکسری ویژگی­­های خاص لازم است. نخستین این ویژگی­ها خودآگاهی فرد است، یعنی هر آن­چه ممکن است در ناخودآگاه فرد موجب مشکل شود، بایستی که به خودآگاه وارد شود و انرژی صرف شده برای نگهداری آن­ها در ناخودآگاه بایستی به من برگردانده شود. خودآگاهی حقیقی ممکن نیست مگر اینکه کنترل غیر واقعی و غیر ضروری یا زیاده از من برتر در هم شکسته شود. به نظر فروید، یک انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روانی- جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل، بیش از حد تثبیت نشده باشد (شفیع آبادی و ناصری، 1389).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...